مشارکت در عملیات طوفان الاحرار

استادان، دانشجویان و همکاران محترم دانشگاهی و اقشار مختلف ملت شریف ایران

حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و شهادت جمعی از سرداران و مستشاران نظامی کشورمان بار دیگر بر دنیا و مر‌دم عزیزمان چهره وحشی و تجاوزگر این رژیم منحوس را به نمایش گذاشت.البته ما از چند ماه گذشته شاهد اوج جنایات این رژیم کودک کش در قتل و عام بالغ بر سی و اندی هزار نفر از مردمان مسلمان #غزه هستیم و و خون و اشک مردان و زنان و کودکان فلسطینی به واسطه این حیوانات کثیف در کف خیابانها و خاکهای غزه در هم آمیخته است.

سکوت و حمایت دولتهای غربی و تاسف بارتر از آن، دولتهای کشورهای اسلامی در برابر این درجه از وحشی گری رژیم اشغالگر #قدس، بر ما حجت تمام می کند که شعارهای بشردوستانه و دموکراتیک دول غربی، دروغی بیش نیست و زمانی که منافع سیاسی و اقتصادی شان اقتضا کند، از حمایت و انجام هیچ جنایتی فروگذار نیستند.

به خاطر هم داریم که دو جنگ جهانی که منجر به کشتار بالای صدمیلیون انسان بیگناه شد، توسط همین غمخواران بزرگ بشریت صورت گرفته و در طی دهه های گذشته هم هر تجاوز و جنایت و ظلمی که در اکناف دنیا انجام پذیرفته، دستان دول غربی مستقیم یا غیرمستقیم با آن درگیر بوده است و از سوی دیگر بالغ بر چهار دهه هم است که از هیچگونه تروریسم و تجاوز نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی در قبال ملت بزرگ ایران فروگذار نیستند.

هژمونی رسانه ای تبلیغی #نظام_سلطه تابحال با استفاده از معجونی مرکب از علم و فناوری رسانه ای و شناختی با دروغ و فریب، ملت های دنیا را چنان اغوا کرده می کرده که حرکت جدی ای از طرف مردم کشورهای دنیا در محکومیت و مقابله با این نظم ظالمانه ی خونخواران و جهان خواران شکل نمی گرفت ولی اینبار خون مردم مظلوم غزه و شهدای مقاومت می رود که بیداری ای جهانی ایجاد کند و فطرتهای غافل مردمان را تلنگری سخت بزند که متوجه واقعیت منحط متولیان نظام جهانی شوند و این حجم از اعتراض ملت ها خصوصا روشنفکران و دانشگاهیان کشورهای غربی به جنایات اخیر رژیم صهیونیستی، نوید شکلگیری این بیداری جهانی را میدهد.

عملیات غرورآمیز #طوفان_الاقصی که واکنش طبیعی مردم مظلوم #فلسطین در مقابل ظلم و جنایت ممتد #رژیم_صهیونیستی بود، هم افسانه قدرت و شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی را در هم کوبید و هم بر همگان آشکار کرد که #جبهه_مقاومت به قدرت و توان شکست این رژیم منحوس رسیده است و از هیمنه دهه های گذشته اسراییل دیگر اثری نمانده و این حجم از جنایت و حمله به مردم عادی و کشتار زنان و کودکان (که با چراغ سبز نظام سلطه انجام می شود )، ناشی از ترس و وحشت از روند سقوط قریب الوقوع رژیم صهیونیستی و قطع شدن بازوی جدی جریان سلطه در منطقه است.

واقعیت هم این است که فشار همه جانبه سیاسی، اقتصادی، امنیتی و رسانه ای بر ملت ایران که با مدیریت کلان آمریکا و متحدانش و بازوی نظام سلطه در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی انجام می شود، طبعا با اضمحلال رژیم صهیونیستی و اخراج آمریکا از منطقه، مقدمه بزرگی برای گشایش عمومی مردم ایران و تمام مردم مسلمان منطقه خواهد بود فلذا محکومیت رژیم صهیونیستی و همکاری مشترک برای زدودن این غده سرطانی، علاوه بر اینکه وظیفه ایمانی، اخلاقی و انسانی همه مسلمانان و مومنین #جهان_اسلام است، وظیفه هر ایرانی آزادیخواه و وطن دوست هم می باشد.

در این میان نقش دانشگاهیان در گفتگو و آگاهی بخشی اهالی علم و فرهنگ و اندیشه در سراسر دنیا و همچنین توجیه و همراه کردن توده مردم #ایران در این روند بزرگ قرن یعنی #اضمحلال_اسراییل و #اخراج_آمریکا از منطقه، بسیار خطیر و مهم است.

دانشگاهیان به عنوان جریان حقیقتجو، آزاداندیش و اخلاق مدار و همچنین نهاد مرجع در جامعه، باید وظیفه خود را در این حرکت مهم به خوبی ایفا نمایند و با توجیه اقشار مردم، اولا در محکومیت این رژیم در راهپیمایی روز قدس و ثانیا پشتیبانی اقدامات جریان مقاومت در مقابله با جنایات #آمریکا و #اسراییل سهم خود را در این حرکت بزرگ ایفا نمایند.

بنده به عنوان عضوی کوچک از جامعه دانشگاهی، به سهم خود از تمام توده های ملت بزرگ ایران و خصوصا از تمام دانشگاهیان و اهالی علم و فرهنگ و فناوری با همه تکثر اعتقادات و سلایق، دعوت می کنم همراه همدیگر و همگام با تمام مردمان آزادیخواه دنیا ضمن شرکت در راهپیمایی #روز_قدس نسبت به محکومیت رژیم منحوس صهیونیستی اقدام کنیم و سهم خود را در روند پایان عمر این غده سرطانی بهینه ایفا نماییم.

عزیز نجف پور آقابیگلو

عضوهیات علمی، دبیر شورای فضای مجازی دانشگاه آزاد اسلامی و رییس واحد الکترونیکی

(16فرودین 1402 ه.ش مصادف با 24رمضان 1445ه.ق)

#محمدرضا_زاهدی

#محمدهادی_حاجی_رحیمی

#حسین_امان_اللهی

#سیدمهدی_جلالتی

#محسن_صداقت

#علی_آقابابایی

#سیدعلی_صالحی_روزبهانی

بهترین تقدیر شب قدر

کمتر از ۵۰سال دیگر، قریب به یقین غالب ما نیستیم و در زیر تلی از خاک مدفونیم… در گوری سرد و تاریک… نه حرکتی نه اثری نه هیجانی نه عشقی نه خشمی…
نه قاتلین امروز مردم غزه زندگی ننگین خود را ادامه میدهند و نه بایدن و نه ترامپ و نه شارلاتانی چون اردوغان و حاکمان کشورهای عربی …
فارغ از اینکه هر چه در دنیا خواهد ماند متاثر از مجاهدت مومنین و البته اراده الهی است، ولی آنچه برای تک تک مان خواهد ماند صرفا #ایمان است و #عمل_صالح … و همین گرمابخش و روشن کننده گورهای سرد و تاریکمان خواهد بود.
مگر زندگان ۵۰سال قبل الان چیز دیگری با خود به گور برده اند؟
از رضاخان تا مدرس و از مصدق تا کاشانی و محمدرضا پهلوی و خمینی کبیر همه در زیر خاکند و اینکه امروز از ایشان به نیکی یاد میشود یا خیر، خیلی تعیین کننده سعادت یا شقاوتشان نیست و فارغ از اینکه آثار اعمالشان بر جامعه امروز مشهود است ولی در قبر تنگ و تاریکشان صرفا با ایمان و عمل صالحی که احیانا داشته اند، تنها هستند…
در #شب_قدر عاقلانه این است که از خداوند طلب #تقدیر یکسال ایمان و عمل صالح کرد… ایمان به خداوند و تمامی اسامی ای که در جوشن خواندیم؛ و عمل صالح و مومنانه در تمامی حوزه های ریز و درشت زندگی… هرکس مختصات زندگی خودش را دارد و همان مختصات، محل عمل صالح اوست.
این بهترین تقدیری است که از خداوند میتوان خواست و نتیجه این تقدیر، با هم افزایی عمل صالح مومنین، اصلاح و پیشرفت مومنانه جامعه خواهد بود و آثار و برکات آن نه تنها برای جامعه ما بلکه برای تمام مردمان آزاده دنیا و از جمله مردم مظلوم #غزه ساری خواهد شد و در آینده ای که ما نیستیم هم ترکیب عالم را به نفع مؤمنان تغییر خواهد داد انشالله.
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَللّهُ…

عزیز نجف پور آقابیگلو

تمهید ایران قوی الگویی برای دفاع از غزه

۳۰هزار نفر از مردم بی‌دفاع #غزه را کشته اند و چون نتوانستند #مقاومت را بشکنند موج #تجاوز به زنان بی دفاع را شروع کرده اند…اگر مسلمانی از این خبر بمیرد بیراه نمرده است.
اینها ضرباتی است که بر مغزمان وارد می‌شود تا فریب ظواهر #غرب_وحشی را نخوریم و در لابلای تخدیرات و افیونهای دنیای غرب سست نشویم و راه فراموش نکنیم.
این پرسش امروز ذهن همه ما را می آزارد که جز دعا و ابراز انزجار و اعلام حمایت چه کاری می‌توان کرد؟ برخی هم فکر می‌کنند که باید سلاح دست بگیرند و به غزه بروند… من فکر میکنم نیازی بدین کار نیست. حداقل این وظیفه مجموعه های مردمی نیست و نهادهای نظامی زمان و نوع پشتیبانی نظامی را بلدند.
کار جریان مردمی #انقلاب_اسلامی تمهید #ایران_قوی است. ایران قدرتمند لازمه توفیق مقاومت است. قدرت در تمام حوزه های حکمرانی موضوعیت دارد. از اقتصاد و فرهنگ بگیرید تا علم و فناوری و … . عرصه هم بسیار گسترده است و الحمدلله کار زمین مانده به حد کافی وجود دارد و در این مسیر هم هرکسی وظیفه ای دارد.
لازم نیست به غزه اعزام شویم و سلاح دست بگیریم… همینجا برای افزایش قدرت ایران تلاش کنیم. سرریز این قدرت و اقتدار ایران، نهال نجات غزه را هم آبیاری خواهد کرد.
قبلا در یادداشت فرصتی برای شکل گیری انقلاب پارادایمی در دنیا (https://a-najafpour.ir/فرصتی-برای-شکل-گیری-انقلاب-پارادایمی-د/ ) به ابعاد دیگری از موضوع جنگ غزه پرداخته ام که می‌تواند موضوع #جهاد مردمی در دفاع از غزه باشد.

عزیز نجف پور آقابیگلو

تسری لمپنیزم در برخی از اهالی اندیشه و فرهنگ: از زیباکلام تا منصوری!

آقای دکتر رضا منصوری در یادداشتی کوتاه و البته مبهم، نکاتی در باب شورای عالی انقلاب فرهنگی و دانشگاه آزاد اسلامی ذکر کرده تبدیل “دانشکده علوم پایه” به “دانشکده علوم همگرا و کوانتم” را مورد هجو قرار داده اند و مدعی نفوذ و فساد مالی شده­اند.

وی نوشته که “در وادی علم نه تنها به قلهء جهل- شاید هم نفوذ- رسیده‌ایم بلکه از آن عبور کرده‌ایم ” در حالی که فارغ از اینکه گزارش های بین المللی در باب رشد علم در ایران خلاف هجو ایشان را نشان می­دهد ولی این فرمایش ایشان دقیقا خلاف مدعیات رسمی ایشان در برنامه تلوزیونی گستره شریعت در سال 1397 است[1] که به نقل از عیسی صدیق به بیسوادی مطلق دانشجویان قبل انقلاب اشاره میکند و متعاقبا رشد علمی دانشجویان در دوران بعد انقلاب را غیر قابل کتمان می شمارد و تاکید میکند که همه دنیا هم این را قبول دارند و…

این حجم از تناقض­گویی اگر ناشی از تشتت تحلیلی نباشد ریشه در غلبه انگیزه بر اندیشه ندارد؟

منصوری ادامه می­دهد که “… و این هم از دانشگاه مثلا اسلامی ما که تابلوی «دانشکده علوم پایه» را با این استدلال که «ما از قله عبورکرده‌ایم و حالا وقت فلان است» به «دانشکده علوم همگرا و کوانتم» تبدیل می‌کند… بوی پول می‌آید؟” ولی دقت ندارد که روند تحول پارادایم طبقه بندی علوم از الگوی علوم مستقل جزءجزء به سمت همگرایی علوم در حرکت است و طبیعی است که این روندی تدریجی است و قرار نیست هیات علمی و دانشجو و منبع مورد نیاز در حوزه”علوم همگرا و کوانتوم” از کره ماه وارد شود تا اتفاقی در ایران رخ دهد و طبیعی است که ضمن شیفت پارادایم از علوم پایه به سمت علوم همگرا، باید همین ظرفیتهای موجود رشته ها و استادان و دانشجویان و دانشکده ها را به تدریج در قالب تعریف پژوهشهای مشترک و آموزشهای ترکیبی و بین رشته ای و … بدین سمت سوق داد. این کاری است که دانشگاه آزاد اسلامی دارد انجام می­دهد و البته اگر ایشان پیشنهاد بهتری دارند بفرمایند ولی طبعا اگر پیشنهادی داشتند در آن سالها که معاونت وزارت علوم را متصدی بودند تحولی ایجاد میکردند و… .

و اما در باب “بوی پول” که حضرتشان استشمام کرده و هشدارش داده­اند طبعا دانشگاهی که از پول مفت نفت ارتزاق می­کند دغدغه­ای برای جذب پول از صنعت و جامعه ندارد و برایش خیلی مهم نیست که فرآیندهای علمی و فناورانه­اش کاربردی باشد…در حالی که دانشگاه آزاد اسلامی باید برای چرخاندن چرخهای دانشگاه، به غیر از منبع درآمد شهریه­ای، مدل درآمدی دیگری داشته باشد و از این رو روزآمدسازی رشته ها و سوق دادن دانشکده ها به سمت ارتباط با صنعت و جذب پروژه و منابع مالی موضوعیت می­یابد… فلذا برای من روشن نیست حضرتشان دقیقا با چی مخالفند؟ با ارتباط دانشگاه با صنعت و مسائل بومی جامعه؟ یا با مشارکت دانشگاه در ثروت آفرینی دانشبنیان؟!

ایشان ادامه می­دهد که “فساد از حدی گذشته که اجتماع نحیف علمی ما بتواند سالم‌اش کند. وزارت اطلاعات که لازم است ورود کند- ورود می‌کند؟ نفوذ، فساد مالی؟ “…خاطرم هست استاد مرحوم بنده دکتر عماد افروغ فرد دیگری را مصداق نفوذ و جاسوسی علمی در ایران معرفی می­کرد و همان فرد را امروز هم دکتر­گلشنی به صراحت به عنوان جاسوس و نفوذی حوزه علم و آموزش عالی معرفی میکند و طبعا اگر قرار باشد دنبال جاسوس و نفوذی باشیم دوستان وزارت اطلاعات باید جایی دیگر را جستجو کنند نه دانشگاه آزاد اسلامی را که با سیلی صورتش سرخ نگه داشته و در این دوران بحران مالی و روند چند سال قبل نزولی دانشجویانش( که تا مرز 800هزار نفر هم سقوط کرد)، توانست با طرح نویی که در انداخت، خود را از بحران خارج کند و امروز یکی پیشروان آموزش عالی باشد.

وی می­گوید “هرچه هست من آن‌را مصداق بارز نسل‌سوزی می‌بینم” در حالی که نسل­سوزی آن بنیانِ کجی است که قبیله دکتر منصوری در نظام آموزش عالی کشور بنیان نهاده اند و دانشجویی تربیت می­کنند که اولا دغدغه حل مسائل بومی کشور را ندارد و از سوی دیگر، اگر هم بخواهد توان حل مساله بومی کشور را ندارد و کلا برای حل مسائل جوامع دیگر تربیت شده است و علی الاصول چاره­ای جز مهاجرت ندارد… اینکه دانشگاه آزاد اسلامی می­کوشد مسائل بومی جامعه ایرانی را به بدنه خود منتقل و حل مساله نماید و از این طریق اقتصاد دانشبنیان را هم توسعه دهد، فرصت سوزی است یا کرورکرور دانشجویان باهوش کشور را برای چرخاندن چرخهای صنعت و اقتصاد کشورهای دیگر تربیت کردن و روانه ساختن؟! … این هم فرصت­سوزی و هم خیانتی آشکار است که بانیان اعم از سیاستگذاران و مجریان آن باید مورد بررسی و تعقیب نهادهای امنیتی قرار بگیرند.

منصوری در نهایت از مبانی خود هم رونمایی میکند و می­نویسد که “مردم- نه آن مردمی که بعضی جمعه‌گویان نام می‌برند و منظورشان امت است- آگاه باشند و از نسل کنونی و نسل‌های بعدی در حد توان و آگاهی خود حفاظت کنند” در حالی که کلمه “امت” کلمه­ای در ترمینولوژی پیامبراکرم ص است و البته امام خمینی ره هم میراثدار این واژه در عصر حاضر است و “امت” جزو واژگان اصیل انقلاب اسلامی است و البته جریان روشنفکری دینی اصیل، همانند شریعتی هم در “امت و امامت” بدان اشارت و ارجاع فراوان دارد. روح انقلاب اسلامی احیای دین در دنیای مدرن است و بازخوانی و احیای ادبیات و واژگان دینی در دنیای مدرن از نتایج طبیعی این انقلاب است… پرسش از منصوری اینست که آیا در طول تاریخ نهضتی مردمی تر از نهضت پیامبر سراغ دارد؟ آیا در تجربه ایران معاصر تجربه­ای مردمی­تر از انقلاب اسلامی و رهبرانی مردمی­تر از امام خمینی می­شناسد؟ پس ناراحتی آن “ناراضی نامنصور” از چیست که اصرار بر تفکیک واژگان “مردم” و “امت” دارد؟ آیا ایشان با حیات دینی در دنیای مدرن مشکل دارد و به دنبال ممات مدرن است؟ اگر من بگویم که مردم­گراییِ”جمعه­گویان” از آن­روی که خوابِ”جمعه­خوابان” را برآشفته می­کنند، علت هجمه توامان به امت و امامت­جمعه را فراهم می­نماید، بی حساب نگفته­ام.

در پایان مجبورم در نهایت تاسف، مُسری شدن بیماری “لمپنیزم زیباکلامی” را به همه اهالی اندیشه و فرهنگ هشدار دهم و همه­گان را از هر طیف فکری و سیاسی برای درمان این بیماری فراخوانم.

 

[1]  https://tv4.ir/episodeinfo/32767

 

عزیز نجف پور آقابیگلو

دبیر شورای فضای مجازی و رییس واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی

تاملی در باب مشاوره با رویکرد توحیدی

طبق تعاریف اهل فن حوزه #روانشناسی و #مشاوره، امر مشاوره یک تعامل هدفمند است که طی آن مشاور با صرف وقت و توجه براي فرد موضوع مشاوره، به او در جستجو و کشف روش هایی براي زیستن بهتر، تصمیم گیري و تغییر فکر و رفتار کمک می کند. روانشناسی به دنبال شناسایی ذهن و روان و رفتار افراد و تجویز و درمان است. روانشناس و مشاور می باید شرایط و مشکلات پیش روی فرد را به درستی شناسایی کند و متعاقبا راه ها و امکانات مختلف برای برون رفت از وضعیت موجود را احصا نماید و نتایج احتمالی آنها را ارزیابی کند و در نهایت بهترین راهکارها را پیشنهاد و اعمال نماید. این فرآیند تقریبا همان کاری است که توسط پیامبر و اولیای الهی هم انجام میشود. البته با این توجه که تعاریف و شاخصهای دینی اعم از مبدا و معاد و ماهیت انسان و نسبت او با خدا و شیطان و … در کل این فرایند ساری و جاری هستند فلذا مشاوره در رویکرد دینی به نوعی از ضلالت به هدایت بردن و از کثرت به وحدت رساندن و از سیئه به حسن مبدل کردن است. صدرالمتالهین عبارت “انا لله و انا الیه راجعون” را متضمن چهار سفر می داند که در نگاه اول، فرآیند مشاوره بیشتر به اسفار سوم و چهارم نزدیک است: سفر سوم سیر من الحقّ‌ إلی الخلق است؛ در این سیر،‌ سالک به خلق و میان مردم بازگشت می کند امّا بازگشتنش به معنای جدا شدن و دور شدن از ذات حق نیست، یعنی با تقوای کاملی که دارد، به سوی خلق و به میان مردم می آید، در حالی که ذات حق را با همه چیز و در همه چیز می بیند. سفر چهارم سیر فی الخلق بالحق است که در آن، سالک به ارشاد و هدایت مردم به دستگیری از آنان و رساندنشان به حقّ می پردازد، در حالی که خود، انسانی کامل است و مردم را هدایت می کند.نکته قابل تاملی که وجود دارد این است که سیر سوم و چهارم که به نوعی فرآیند مشاوره البته در چارچوب دینی و توحیدی است، مسبوق به دو سیر مقدماتی است که اگر مشاور به درستی انجام نداده باشد طبعا توفیقش در نیل به هدف یا محدود خواهد شد و یا اینکه با آفات و انحرافات مواجه خواهد گردید. در سیر اول، سفر من الخلق إلی الحق رخ میدهد و در این مرحله کوشش سالک این است که از عالم دنیا بگذرد تا به ذات حق واصل شود و میان او و حق تعالی حجابی نباشد. در این سفر تمامی مراحل تهذیب نفس و رسیدن به تقوای کامل باید طی شود و به عدالت کامل برسد. در سیر دوم یعنی سفر بالحق فی الحق؛ پس از آن که سالک ذات حق را از نزدیک شناخت، به کمک خود او به سیر در شئون و کمالات و اسماء و صفات او می پردازد.طبعا همانگونه که اگر مشاور بر علم و فنون مشاوره آشنا و مسلط نباشد توفیقی نخواهد داشت، مشاور توحیدی هم اگر سیر اول و دوم را درست طی نکرده باشد در وصول موضوع مشاوره به وضعیت و شاخصهای توحیدی موفق نخواهد شد و ممکن است آن خطای بزرگ هم رخ دهد که مشاور به جای اینکه موضوع مشاوره را به سمت تعالی سوق دهد، خودش در دنیای گم گشته گی و حیرت موضوع مشاوره گرفتار شود. در علم مشاوره قاعده ای وجود دارد مبنی بر همدلی و همراهی مشاور با موضوع مشاوره برای درک بهتر وی در جهت کمک فکری و روحی و حل مشکلات و باز کردن گره ها و … البته اهل فن بلافاصله متذکر می¬شوند که این ارتباط در عین نزدیکی، می باید خالی از وابستگی عاطفی باشد. این تذکر نشان می دهد که علم روانشناسی خود به تجربه، قسمتی از این مشکل(عدم وابستگی عاطفی) را دریافته است. هر چند اصل مشکل در اسارت و گرفتاری مشاور در دنیای موضوع مشاوره است که وابستگی عاطفی یکی از ابعاد آن است. حال چه باید کرد؟ چگونه می¬توان هم به موضوع مشاوره نزدیک شد و با او همزیستی کرد و عالم او را درک کرد و فهمید و همراهی نمود و هم در دنیای او گرفتار نشد و قدم و به قدم او را به دنیای توحیدی که واجد تمامی شاخصهای رشد و کمال فکری و روحی و اخلاقی است رهنمون شد؟ لازمه این فرآیند تحولات معرفتی و وجودی مشاور است که در سیر اول و دوم رخ می دهد و همچنین توجه مشاور به التزام در ادامه سیر سوم و چهارم و سوق دادن موضوع مشاوره به اهداف توحیدی است.اینها کلیاتی است که باید مورد توجه روانشناس و مشاور مسلمان قرار گیرد و طبعا جزئیات و تفصیل موارد، نیازمند مداقه و البته اتخاذ رویکردهای روش شناختی دیگری است که هم در حوزه تخصص نگارنده نیست و هم در این مقال نمی گنجد.
در نشستی که با فارغ التحصیلان روان شناسی دانشگاه داشتم سعی کردم این مطلب را گزارش بدهم.

عزیز نجف پور آقابیگلو

ارتقای حیات دینی جامعه از طریق ترمیم نسبت ذوالسنه با افاضل

دوست بزرگوارم جناب دکتر مهدی جمشیدی نقدی در باب جایگاه اجتماعی برادر بزرگوار رائفی پور نوشته که در اصل نقدی درست است ولی این نقد از دریچه ای دیگر نیاز به توضیح دارد.

فارابی در توضیح طبقات مدینه فاضله از طبقه ای نام می‌برد به نام #ذوالسنه که در متابعت از رییس مدینه و افاضل، به تذهیب خیال مردمان می‌پردازند. فارابی با دقت توضیح می‌دهد که توده مردم بر اساس قوه خیال زیست می‌کنند نه بر اساس قوه عقل و از این رو تهذیب و تربیت ایشان شکل خاصی می‌طلبد.ذوالسنه متفکران اصیل و چشمه اندیشه نیستند بلکه ناشران اندیشه به زبان هنر و خطابه و شعر و … و تهذیب گر خیال مردمانند.

مرحوم فخرالدین حجازی، حسن عباسی، شهاب مرادی، رائفی پور و … همه از اصحاب ذوالسنه هستند ولی بعضا(دقت کنید بعضا) متابعت از چشمه تفکر و معرفت ندارند و خود بر مسند اجتهاد نشسته و خودمختار می‌شوند. مثلا چند سال قبل حسن عباسی در مسند نقد و رد فلسفه اسلامی نشسته بود و لاطائلات می بافت و دقت نداشت که فلسفه نخوانده چگونه به رد فلسفه می‌پردازد و این تفطن را هم نداشت که باید به اهل فضل و حکمت مراجعت و متابعت نماید.

حال با امثال رائفی پور و عباسی و ..‌ چه باید کرد؟ طریق صواب، تخطئه و حذف ایشان نیست چرا که در نبود ایشان نفوذ اراده رییس مدینه و افاضل در میان توده محدودتر خواهد شد، بلکه باید ایشان را در جای خود نشاند و به عبارت دقیق تر، باید ذوالسنه را در متابعت افاضل و حکما قرار داد.

همین تعبیر را باید در مورد تمام نهادها و دستگاه‌های فرهنگی هم مورد توجه قرار داد و باید ایشان را در متابعت افاضل و حکما قرار داد و برای تامین همین مهم، رهبری چندسال قبل از ضرورت تشکیل #هیات_اندیشه_ورز در دستگاه‌های فرهنگی سخن گفت و اتفاقا خیلی از این “انسان-دستگاه هایِ ذوالسنه” (همان جبهه فرهنگی انقلاب!)، این تدبیر رهبری را در عمل برنتابیدند و البته برای ارضای حس ولایت پذیری، صورتی نمایشی از این هیات ها راه انداختند که عمدتا ابتر و بی خاصیت ماند و بعد از مدتی هم تعطیل شدند.

ولی واقعیت این است که جریان انقلاب شدیدا نیازمند “نظام تربیت، راهبری و مدیریت ذوالسنه” است و این مهم بدون هیات های اندیشه ورز، سر به بیراهه خواهد گذاشت. البته سویه دیگر موضوع را هم باید توجه داشت که در این زمانه، افاضل انتزاعی تر شده و از موضوعات اجتماعی فاصله مندتر گشته اند ولی به همان میزان ذوالسنه انضمامی تر و زمینی تر هستند و شاید انگیزه و علت روانشناختی تمایل برخی از ذو السنه به خودمختاری، به همین موضوع شناس بودنشان برگردد. فلذا در نگاهی دقیق تر، در رابطه ذوالسنه و افاضل باید رابطه ای دو طرفه در نظر گرفت که از سویی ذوالسنه در ذیل حکمت افاضل به شناسایی و تحلیل و تدبیرِ امر تهذیب خیال مردمان اقدام می‌کنند و از سویی دیگر، افاضل با موضوعات و مسائل جدید آشنا گشته و به تامل و تولید اندیشه می‌پردازند. گفتم که چالش عصر حاضر، دور ماندن بخشی از افاضل از موضوعات عالم جدید و موضوعات انضمامی جامعه، و متعاقبا نقصان و عقب ماندگی نظری در تحلیل و تفکر روزآمد است و یحتمل بخشی از برنتابیدن نقد دکتر جمشیدی به “محدوده نشناسی” رائفی پور توسط برخی طلبه های “قم گزین”، ناشی از همین روحیه تهران گریزی و فاصله گرفتن از محل های منازعه است. حتما که بین “مطهری قم” و “مطهری تهران” تفاوت هاست و برای همین رهبری علمای قم را دعوت کرد که #مطهری_تهران باشند.

ترمیم و ارتقای رابطه افاضل و ذوالاسنه تدبیری دوطرفه لازم دارد که ارتقای حیات دینی جامعه را حاصل خواهد داد.

 

عزیز نجف پور آقابیگلو

جنبش عدم تعهد سایبری فرصتی برای توسعه سکوهای بین المللی

حاکمیت سایبری جمهوری اسلامی برای جلوگیری از دخالت بیگانگان در امور داخلی و حفظ استقلال کشور تابحال دو سیاست اصلی در پیش گرفته است: اول: توسعه سکوهای داخلی با کیفیت مناسب و هزینه خدمات پایین تر دوم- قانونمند کردن حضور سکوهای خارجی در کشور و اجازه فعالیت آنها در صورت تامین الزامات مقرراتی کشور

در سیاست اول  اقدامات خوبی توسط دولت و بخش خصوصی انجام پذیرفته و امروز شاهد توسعه سکوهای داخلی با کیفیت مناسب هستیم که فارغ از فضاسازی های رسانه­ای، مورد اقبال توده مردم قرار گرفته و روند کاربری آنها مدام در حال توسعه است و این روند را آمارها تایید میکنند و البته چالشهای متعددی هم دارند که به مرور برطرف خواهند کرد. جریان #استعمار_مجازی در برابر این سیاست چند اقدام مقابله ای انجام داده است: تشکیک در محرمانه­گی اطلاعات در سکوهای داخلی و عدم رعایت حریم خصوصی موسوم به #تیک_سوم و تبلیغ در باب پایین بودن کیفیت این سکوها در ارائه خدمات به مردم و …

در سیاست دوم  سکوهای پرچالش خارجی ای چون اینستاگرام و تلگرام و واتس آپ و فیس بوک و … ، هنوز حاضر به پذیرش و اعمال مقررات کشور نشده اند و جمهوری اسلامی هم منطقا حضور ایشان را فضای مجازی کشور مسدود کرده است. در مقابله با این سیاست چند اقدام صورت گرفته است: متعارض نشان دادن منافع کسب و کارهای مجازی با فیلترینگ این سکوها، هشدار بابت نقش جریان آزاد اطلاعات، توسعه ناخواسته فیلترشکن ها به عنوان نتیجه طبعی این سیاست، قطع ارتباط با دنیا و …

غالب تشکیکات جریان استعمار مجازی در مقابل این دو سیاست بلاوجه است و عمدتا هم پاسخ داده شده و البته بگذریم از اینکه نفوذ تبلیغاتی جریان مذکور خصوصا در لایه مسوولان کشور قوی تر بوده و زمان خواهد برد تا تبیین های فوق در ذهن مسوولان و سیاسیون و … بنشیند و چندین بار هم تاکید کرده ام که جای برنامه آموزشی ارتقای #سواد_حکمرانی_فضای_مجازی شدیدا خالی است. ولی مهمترین چالشی که مطرح شده مربوط به تحدید بستر ارتباطی بین الملی است که از طریق سکوهای خارجی تامین میشود و غفلت از سیاست سوم که در ادامه توضیح خواهم داد بستر تقویت و توجه به این اشکال را فراهم کرده است.

البته توجه هم داشته باشیم که غالب ارتباطات و تبادل اطلاعات مردم در درون خودشان است و بخش بسیار کمی از این ارتباطات به حوزه خارج کشور مربوط میشود از سوی دیگر سانسور محتواهای هویتی جامعه ایرانی در سکوهای خارجی، کلا ادعای ارتباط آزاد با مردم دنیا و حضور در عرصه های بین المللی از طریق سکوهای مذکور را با چالش میکشد. مصاف اینکه تمام مردم دنیا در سکوهای مذکور مجتمع نشده اند و مثلا حداکثر۲میلیارد نفر از حدود۵میلیارد کاربر اینترنت دنیا (از کل هشت و اندی میلیارد جمعیت دنیا ) در این سکوها حضور دارندو این به معنای عدم حضور در سایر سکوهای ملی و منطقه ای (مثل kakao در کره جنوبی و bbm در اندونزی)نیست.

و اما  سیاست سوم  چیست:
این سیاست به دنبال توسعه سکوهای بین المللی با مشارکت تمامی کشورهایی است که نمیخواهند تن به حاکمیت آمریکا بدهند. تجربه جنبش 
#عدم_تعهد که به نوعی سعی کرد در بین دوقطبی بلوک شرق و بلوک غرب، بلوک سومی ایجاد نماید و فارغ از اشکالاتی که بر سیاستهای انفعالی آن وارد است، ولی این تجربه می­تواند امروز با اصلاحاتی در ابعاد سیاستی آن و تقویت سیاستهای اثباتی، در #حکمرانی­_فضای_مجازی هم مورد توجه کشورها قرار گیرد. با این توجه که بلوک آمریکای سایبری به مراتب قوی تر از رقبای مقابل (عمدتا چین و در مراتبی بسی پایین تر، روسیه) است.

امروز جمهوری اسلامی در چند لایه می­تواند با مشارکت کشورها اقدام به توسعه سکوهای بین المللی نماید. لایه اول:کشورهای عضو محور مقاومت(۲۰۰میلیون نفر شیعه و حدود ۱۰۰میلیون نفر سنی)، لایه دوم: کشورهای جهان اسلام (حدود ۲میلیارد نفر) لایه سوم: سایر کشورهای دنیا که به دنبال استقلال سایبری هستند(مثلا کشورهای عضو جنبش عدم تعهد با حدود ۴.۵میلیارد نفر جمعیت).

به نظر می ­رسد در صورت توسعه سکوهای بین المللی در این لایه ها، امکان ارتباطات روشمند و مستقل و امن مردم با سایر مردم دنیا تسهیل خواهد گردید و طبعا در این فضای مشترک، امکان مقررات گذاری بین المللی و ملی فراهم خواهد شد و دیگر سکویی بدین اقتدار نخواهد رسید که قوانین ملی یک کشور را به چالش بکشد.

عزیز نجف پور آقابیگلو

فرصتی برای شکل گیری انقلاب پارادایمی در دنیا

تامس کوهن کتابی دارد به نام ساختار انقلابهای علمی و در آن توضیح میدهد که وقتی مساله ای در یک جامعه رخ میدهد علم و دانش وقت سعی میکند آن مساله را تحلیل و تبیین نماید و اگر نتواند این مساله را حل کند خودبخود شکافی در اعتبار آن علم و دانش ایجاد میشود و اگر تعداد این مسائلِ لاینحل زیاد شود و دانش و پارادایم حاکم نتواند آنها را پاسخ و تبیین نماید، به مرور فرصت برای شکستن پارادایم دانش و معرفت موجود و جایگزینی پارادایم جدید مهیا می شود و عملا یک انقلاب علمی و معرفتی رخ میدهد.
امروز پارادایمی در دنیا حاکم است که مقوم و توجیه گر نظم موجود بوده و پارادایمهای رقیب (مثل پارادایم انقلاب اسلامی) را با چالشهای جدی نظری و عملی مواجه میکند.
تلقی نگارنده این است که اتفاقات امروز فلسطین و غزه، فرصتی برای تغییر وضع موجود جهان است و میتواند به انقلاب پارادایمی و ساختاری در دنیا منجر شود.
برای بررسی بیشتر این مطلب بهتر است اتفاقاتی را که در حال رخ دادن است ،بررسی مجدد بکنیم:
1. شکسته شدن هیمنه ارتش اسراییل و روشن شدن ابعاد آسیب¬پذیری آن و عدم توفیقات بعدی آن در ورود به غزه
2. ارتکاب جنایات وحشتناک و آشکار توسط اسراییل
3. اجماع حاکمان کشورهای غربی در حمایت از اسراییل
4. احساس تنفر مردم دنیا از جنایات و رفتار دوگانه و متعارض دولتهای غربی و شکلگیری اعتراضات گسترده در کشورهایی که تصور نمی شد.
5. ضعف دستگاه رسانه ای و تبلیغی غرب در توجیه این جنایات و رفتارهای متعارض و نقض آشکار جریان آزاد اطلاعات مثلا از طریق محدودیت و حذف محتوای جریان مقاومت از سکوهای واتس آپ و توییتر و تلگرام
6. بنبست روند عادی سازی روابط کشورهای عربی و مسلمان با اسراییل و اعتراض مردم کشورهای مسلمان به دولتهای خود به دلیل عدم مقابله جدی با اسراییلو…
موارد فوق، بروز بحران در پارادایم غربی و همچنین پارادایم سازشکار اسلامی را نشان میدهد و طبعا وضعیت موجود مستعد شکست جدی در پارادایم و نظم حاکم و تقویت پارادایم و نظم بدیل، هم در سطح کشورهای اسلامی و هم در سطح جهانی است.جریان مقاومت برای تقویت این تحول پارادایمی، سیاستهای ذیل را می تواند در دستور کار خود قرار دهد:
در سطح داخل کشور:
1. تمرکز بر نشان دادن ماهیت غرب مدرن و تصویر واقعی آن و شکستن دروغ ظاهر دموکراتیک صلح آمیز آن
2. نشان دادن آمریکا و اسراییل به عنوان عامل اصلی گرفتاری و فروبستگی های داخل کشور و حصول گشایش در امور کشور بعد از تحدید و اضمحلال اسراییل و آمریکا در منطقه
3. نشان دادن ضرورت قوی شدن کشور در عرصه های مختلف حکمرانی
4. شناسایی نقاط اصلی تبلیغات و استدلال و تحلیل جریان سلطه و صهیونیزم و روشن گری برای توده های مردم

در سطح منطقه و دنیا:
1. نشان دادن اینکه جنایات و خشونت موجود و رفتار متعارض جریان حاکمه غرب ناشی از پارادایم دنیای جدید است
2. تبیین ضرورت تغییر پاردایم و نظم و ساختار موجود و لزوم شکل گیری عالمی جدید
3. ارائه تصویری روشن از عالم بدیل و پارادایم و نظم جایگزین
4. شناسایی خبرگان و اندیشمندان آزاده و منتقد منطقه و جهان و ارتباط روشمند با ایشان برای مفاهمه در تغییر پارادایم و نظم موجود

عزیز نجف پور آقابیگلو

عرفان هامونی

عرفان هامونی تلاشی برای درمان پوچی زیست مدرن البته با ظاهری مرتب بود… عرفانی متعهد به مبانی و هویت مدرن و البته بسیار محافظه کار! #مهرجویی قهرمان این صورتبندی است و #آوینی قهرمان افشای این کولاژ متعارض!
تجویز کشف #حجاب توسط مهرجویی امری غریب نیست و به روح اندیشه و هویت او برمی‌گشت و دور از انتظار نبود چرا که #روشنفکر ی جهان سوم نسبتی با دین و شریعت ندارد و اگر ظاهری هم رعایت میکرده رعایت مصالح زمانه میکرده است. ولی او همانند بسیاری از همقطارانش، در ساختار فرهنگی و هنری ج.ا محترم بوده و فعالیت کرده و منعی نداشته و مثل بسیاری دیگر، در حوزه تخصصش از جمهوری اسلامی جایزه هم گرفته است.
مهرجویی حتما که منتقد و مخالف سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی بوده و همانطور که گفتم با موج اول اعتراضات آبان ۱۴۰۱ همراه شد ولی بعدا که دستان سرویس‌های خارجی را دید یا از سر شرافت یا از سر محافظه کاری تغییر مسیر داد… وگرنه یکی از ارکان انحرافات فرهنگی کشور و غربزدگی و تهاجم فرهنگی را باید در چهره امثال مهرجویی جستجو کرد.
الان هم باید منتظر ماند تا مشخص شود که آیا در یک منازعه شخصی خانوادگی به قتل رسیده یا یک موضوع رویدادآفرینی دیگر توسط سرویس‌های خارجی است.
این یادداشت آوینی در معرفی این جماعت، ارزش بازخوانی و تحسین دارد:https://old.aviny.com/aviny/naghd_film/Hamon.aspx

 

عزیز نجف پور آقابیگلو

اربعین، زمینه ساز ظهور حجت آخرین


روز اربعین امام حسین ع است. در حدیثی از امام صادق ع زیارت اربعین امام حسین یکی از نشانه های مومن است. برای درک درست اربعین باید کمی به گذشته اش بازگشت و رخدادها و تحولات پیشین را واکاوی کرد.حدود پنجاه سال از رحلت پیامبر گذشته و دین پیغمبر به تحریف گشته و از قالب تهی شده است و مومنین گرم دنیا و غفلت شده اند و کار به جایی رسیده که پسر هرزه معاویه درخواست تایید از نوه پیغمبر دارد تا حکومت و آیین خود را تثبیت کند. طمع دنیا و ترس از قدرت یزید همه را تابع وضع موجود کرده است.نوه پیغمبر نه فقط نوه پیغمبر، بلکه خود، #امام است و رسالتش احیا و تداوم و پیاده سازی دین بعد از نبوت است. عدالت علی ع مرحله ای از تداوم و پیاده سازی دین است و صلح حسن ع مرحله ای دیگر و قیام حسین ع مرحله ای دیگر…
مظلومیت و حقانیت از سراسر عاشورا می بارد و همین زلزله ای در عالم اسلامی ایجاد میکند که خفتگان و غافلان را بیدار میکند و ستونهای طاغوت را متزلزل می نماید.شهادت امام حسین و اصحاب و فرزندانش قرار بود به حذف اهلبیت به عنوان تنها میراثداران اسلام ناب بینجامد و برای همین دستگاه تبلیغاتی یزید قوی تر از سرپنجه نظامی اش عمل میکند تا این هدف بهتر محقق شود ولی غافل از اینکه کل این اقدامات در داخل طرح کلان امامت است و امام بر موجی که توسط دستگاه طاغوت ساخته شده سوار میشود و اسلام ناب را بازروایت میکند.
فلذا برخلاف نظر نویسنده شهید جاوید و منتقدانش، امام حسین نه برای حکومت و نه برای شهادت، بلکه برای احیای دین محمد قیام کرده و حکومت ابزار است و شهادت هم تقدیر الهی…
جابر لنگ لنگان در اربعین شهادت حسین قدم به خاک کربلا میگذارد و زائر حسین میشود و از آن تاریخ هرساله شیعیان در ایام اربعین حسینی، از تمام نقاط عالم برای زیارت شهید کربلا خود را به عراق میرسانند و همین هم در طرح کلان امامت است و تشکل شیعی در این اجتماع سامان و توسعه می یابد و مقدمه ساز #ظهور میشود. پس بیراه نیست بگوییم پیاده روی #اربعین زمینه ساز ظهور و تشکیل حکومت جهانی توحیدی حجت آخرین است.

عزیز نجف پور آقابیگلو