گفتگوها و سخنرانی ها
نظام حکمرانی و سیاستگذاری فضای مجازی ما به شدت نیازمند تنقیح مبانی نظری و کاربردی است.
عزیز نجف پور آقابیگلو: نظام حکمرانی و سیاستگذاری فضای مجازی ما به شدت نیازمند تنقیح مبانی نظری و کاربردی است. چه کسی گفته است که good governance نظریه مختار انقلاب اسلامی است؟ بنده فاش عرض میکنم که چنین نیست تا ما نفهمیم غرب که در حال توسعه فضای مجازی است چه فهم نظری از فضای مجازی موجود دارد، به جایی نخواهیم رسید. در گام بعدی باید با توجه به شاخصهای اسلامی ایرانی، نظریه پردازی فلسفی و علمی انجام شود.
ما نیازمند سواد فناوری و الگوی اقتباس و توسعه مصنوعات غربی در ایران هستیم.
دومین پیش نشست تخصصی «همایش فضای مجازی، حکمت و حکمرانی» با موضوع «حکمت و نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی» در روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، به صورت حضوری و برخط (آنلاین) برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر عزیز نجفپور آقابیگلو، رئیس واحد الکترونیکی، دبیر شورای فضای مجازی و مشاور رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این پیش نشست و تشکر از استادان، دانشجویان و علاقهمندان بابت حضور، تاکید کرد برگزاری چنین جلساتی نشان دهنده این امر مهم است که ما عملا به این نتیجه رسیدهایم که برای مواجهه با فضای مجازی باید فهم بنیادین از آن داشته باشیم. این امر اتفاق فرخندهای است که از حدود ۱۰ الی 20سال پیش در ایران شکل گرفته و رفته رفته در حال توسعه است. روندی که در دنیا بسیار پررنگتر دنبال میشود.
وی با بیان این نکته که در این نشست به ارائه مدل پژوهش در فضای مجازی انقلاب اسلامی خواهد پرداخت افزود، من در واقع در جستجوی نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی مدلی ارائه خواهم کرد و در این ارایه ابتداءا به دنبال پاسخ به پرسشهای فلسفی یا نظری فضای مجازی انقلاب اسلامی نیستم.
دکتر نجفپور در ادامه گفت، انقلاب اسلامی از حیث مبانی، ارزش، اهداف، سیاست و رویهها با دنیای مدرن تفاوت دارد. نمیگوییم تفاوت و تعارض 100 درصد است. چون دنیای مدرن از منبع معرفت عقل و تجربه به حد اعلا استفاده کرده و این از منظر عقل و تجربه برای دنیای دین قابل تأمل است. دنیای دین از منابع معرفت، وحی، شهود، عقل و تجربه توامان استفاده میکند. این مسأله نقاط مشترکی را بین این دو عالم ایجاد کرده است. تصویر ساده سازی شده من از مدرنیته این است: انکار وحی به عنوان منبع معرفت و ارزش در عصر مدرن. کانت در مقاله «روشن نگری چیست؟» به تفصیل این موضوع را توضیح میدهد که انسان مدرن و روشنفکر، انسانی است که بر پایه عقلش ایستاده و سایر موارد را کنار گذاشته است. یعنی آن چیزی که وحی است و از آسمان میآید یا از خرافات میآید و یا از اساطیر میآید، همه را کنار میگذارد تا ببیند عقلش چه میگوید و سعی میکند عالم را با عقلش بشناسد و به آن احاطه پیدا کند. طبعا تجربه هم به عنوان مکمل این عقل مطرح شده و بسط پیدا میکند. تلقی من این است که دنیای مدرن، اینگونه بنیان گذاشته شده و طبعا یک تعارض بنیادین با دنیای دین دارد. دنیای دین بخشی از معرفت و ارزش (نه همه آن را) از وحی به دست میآورد. وحی کشف انسان نیست وحی آن چیزی است که انسان نمی توانست به آن دست پیدا کند و از طرف خداوند و به واسطه نبی به سمت انسان ساری و جاری شد.
وی افزود، معنایی که در ذهن من از نقاشی «آفرینش آدم» اثر «میکلآنژ» ایجاد میشود به نوعی تصویر طلیعه دنیای مدرن است. در این نقاشی انسان با تکلف و سختی دست خود را به سمت خدا دراز کرده است. قبلتر انسان دستش به سمت آسمان بود و از خداوند طلب معرفت، هدایت و سعادت می کرد و ارزشهایش را از او میگرفت. در طلیعه عصر مدرن، انسان عاقل شده و متکی صرف بر عقل است. ظهور عقل خود بنیاد نقاد او را به این سمت سوق میدهد که بگوید: خدایی که میگویید هست چه فایدهای برای من دارد؟. در این اثر انسان را میبینید که دست خود را با سختی و تردید به سمت خدا برده است ولی خدا اصرار دارد دستش را به سمت انسان بیاورد. نمیدانم که «میکلآنژ» در خلق اثر خود چنین منظوری داشته یا خیر، اما برای من به این معنا تداعی میشود. ادبیات نظری دنیای مدرن هم همین معنا را در ذهن من متبادر میکند. مبانی مدرنیته شامل انکار وحی در مقام معرفت و شناسایی عالم و همچنین در مقام ارزش گذاری، بنیان گذاشته شده است. این موضوع بسط پیدا میکند و علم و تکنولوژی زاییده این دنیای جدید است. به واسطه قدرتی که علم و تکنولوژی به انسان می دهد او خودش را در همه دنیا بسط میدهد. ما در ایرانی زیست میکنیم که بعد از عصر قجر، وجوه مختلف و متکثری از جامعه ایرانی (نه صد درصد) متأثر از مبانی، ارزشها، آثار و محصولات دنیای مدرن است. معماری و شهرسازی، الگوی اقتصادی، زیست فرهنگی، آداب و حتی لباس پوشیدن افراد، تجلیات عالم مدرن در جامعه ایرانی است. ما چطور جلوی ورود فرهنگ غرب را بگیریم و با آن مقابله کنیم؟ پاسخ این است که حدود دو سده دیر شده و از اواسط عصر قجر ما مدرن شده و به یکباره در دنیای مدرن افکنده شدهایم. بدون اینکه فرایند تدریجی که در غرب رخ داده در ایران و جهان اسلام هم رخ بدهد.
دکتر نجفپور در ادامه مفروضات برنامه پژوهش خود در فضای مجازی انقلاب اسلامی برای رسیدن به نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی را مطابق موارد زیر برشمرد:
نظام حکمرانی و سیاستگذاری ما به شدت نیازمند تنقیح مبانی نظری و کاربردی است. مثال عرض می کنم، اگر در مقام نظر تکنولوژی را امری خنثی ببینیم، به نوع خاصی از سیاستها میرسم که در حال حاضر جمهوری اسلامی به آن رسیده است. با سرعت زیاد تکنولوژی را توسعه میدهیم بدون اینکه تامل نظری و اجتماعی در مورد آن داشته باشیم. تکنولوژی به لوکوموتیو تحول در جامعه ایران تبدیل شده است. گویا هرچه تکنولوژی توسعه یافتهتر باشد ایران هم توسعه یافتهتر خواهد بود.
اگر من تکنولوژی را آنگونه که «هایدگر» مد نظر داشت بفهمم، اصولا نباید آن را توسعه بدهم و باید در مقابل تکنولوژی که به جامعه هجوم آورده است به سمت توسعه هنر و عرفان بروم. اگر تکنولوژی را مانند «فینبرگ» بفهمم به نوع متفاوتی از سیاستها و اقدامات میرسم.
نظام آموزشی و پژوهشی در فضای مجازی ایران به شدت فقیر است. نه تنها مشخصا به فضای مجازی نپرداخته بلکه بدتر از آن نگاه جامع به آن نداشته است. یعنی فضای مجازی را یا بدل از تکنولوژی گرفته، یا بدل از رسانه و ارتباطات و یا موارد دیگر. به علت نداشتن فهم درست از فضای مجازی، ما وضعیت آشفته ای در پژوهش مجازی داریم.
وی افزود، پژوهش در فضای مجازی را میتوان در سه مقوله دنبال کرد. اول مطالعات بنیادین نظری، که به دنبال فهم ماهیت ابعاد فضای مجازی است. دوم بحث راهبردی یا همان کار سیاستی که در حال حاضر در جامعه انجام میشود. مانند سیاست ما در مقابل شبکههای اجتماعی، توسعه هوش مصنوعی و امثالهم. از آنجا که این سیاستها اصولا مبتنی بر نظریه مختار اسلامی-ایرانی نیستند عمدتا اتفاق دیگری را در جامعه رقم میزنند. سوم مقوله کاربری موضوعی است که فعلا به آن ورود نمیکنم.
وی با بیان توضیحاتی در خصوص مدل مفهومی پژوهش و نظریه فضای مجازی تاکید کرد، اگر میخواهیم کار نظری در حوزه فضای مجازی انجام بدهیم، چه با رویکرد انقلاب اسلامی چه با رویکرد غیر انقلاب اسلامی، باید به این موارد ورود نظری کرده و به مسائل نظری پاسخ بدهیم. این موارد شامل: حوزه نظری سایبرنتیک، نظریه رایانش، نظریه هوش مصنوعی، نظریه واقعیت مجازی، نظریه فناوری، نظریه آموزش و تربیت در فضای مجازی، نظریه اجتماع و فرهنگ مجازی، نظریه شبکه اجتماعی و رسانه، نظریه اقتصاد فضای مجازی، نظریه سیاسی و حکمرانی فضای مجازی (که بسیاری در این حوزه از ادبیات good governance صحبت می کنند اما فهم درجه دوم از این موضوع پیدا نکردهاند. چه کسی گفته است که good governance نظریه مختار انقلاب اسلامی است؟ بنده فاش عرض میکنم که چنین نیست.) و سپس نظریه اطلاعات. اینها حوزههای نظری هستند که باید در تنقیح مبانی نظری مطلوب به آنها پرداخته شود. مطلوب من چیست؟ ممکن است ژاپن مطلوب دیگری داشته باشد. چین مطلوب دیگری داشته باشد. انقلاب اسلامی باید در این حوزهها نظریه مختار خود را منقح و شفاف کند.
دکتر نجفپور ادامه داد، در این مدل مفهومی یک استقرا و قیاس توام انجام شده است. هرکدام از این حوزهها با هم تداخل دارند. من ابعاد این عالم که به صورت استقرایی و قیاسی به آنها رسیدهام را احصا کرده و گفتهام که فضای مجازی این ابعاد را دارد. باید در هرکدام از ابعاد رویکرد مختار مشخص شود و طبعا به تعداد نظریه پردازان پاسخ وجود دارد. من فقط سعی میکنم جامعیت و مانعیت نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی را تأمین کنم. من چطور به این مدل رسیدهام؟ حوزههای مختلف نظری در ساحت انسانی اجتماعی را تفکیک کردهام. یک ساحت، ساحت فلسفه است و یک ساحت، ساحت علوم اجتماعی. در ساحت فلسفه، مقولاتی که در باب مجازیت یا سایبرنتیک مطرح شده این موارد است. از حیث اجتماع بودن جامعه مجازی هم نظریاتی که در دنیا وجود دارد یا در حوزه سیاست و حکمرانی است یا در حوزه اقتصاد یا در حوزه فرهنگ و اجتماع یا در حوزه آموزش و تربیت و غیره. در قسمت شبکه اجتماعی و رسانه، رسانه منظور بوده که چون در عالم مجازی شبکه اجتماعی موضوعیت پیدا میکند، اضافه شده است. چه فرایندهایی باید طی شود؟ در تمام این حوزهها اگر به دنبال نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی هستیم باید در گام اول بدون تعارف گزارشها و پژوهشهای تحلیلی-انتقادی نظریههای موجود و پشتیبان فضای سایبر ارائه شود. یعنی اولا تا ما نفهمیم غرب که در حال توسعه فضای مجازی است چه فهم نظری از فضای مجازی موجود دارد، به جایی نخواهیم رسید. ثانیا باید نظریههای احصا شده از نظر ساختار درونی و از حیث تطبیق با مبانی دینی-ایرانی واکاوی و نقد شوند و در مرحله سوم نظریه پردازی و تولید نظریه فلسفی و همچنین علمی بر اساس شاخصهای اسلامی-ایرانی انجام شود.
تمدن غرب وجوهی از حقانیت را دارد، به آن دلیل که از عقل و تجربه بشری مستفیض شده و به همان میزان که از وحی و شهود فاصله گرفته دچار ناحق هم شده است. پس غرب ملغمهای از حق و نا حق است. الگوی مواجهه با این غرب، الگوی انتقادی است. انتقاد نه به معنای ناسزا گفتن، انتقاد به معنای شناختن و سره از ناسره کردن. سره را اقتباس کردن و در مقابل ناسره مواجهه روشمند داشتن. از این منظر، ما به دنبال گفتوگو و نقد روشمند غرب بر اساس شناخت دقیق از آن هستیم. اصل چالش و مشکل در جامعه کنونی بیسوادی ما در قبال غرب است. اگر ما غرب را خوب بشناسیم طبعا بسیاری از این اتفاقاتی که در جامعه ما رخ می دهد، رخ نخواهد داد. گاهی این گونه تلقی میشود که منتقد غرب یعنی مخالف صفر تا صد غرب. در حالی که اینگونه نیست و مقدمه نقد، شناخت است.
الان در مقابل غرب موضع میگیریم درحالیکه در واقع غرب سالهاست که آمده و ما حدود دو سده است در ملغمه ای از غرب فرهنگی زیست میکنیم و ستون فقرات ایران سنتی را شکستهاند. شما با ایران قبل قجر نسبتی ندارید و متناسب با معماری و ساختار دنیای جدید و دنیای غرب بازآرایی شدهاید. وقتی من بدون اینکه بخواهم و انتخاب کنم در ساختار اجتماعی، اقتصای، سیاسی و فرهنگی معماری شده متناسب با مبانی و ارزشهای فرهنگ غربی افکنده شدهام، ناگزیرم برای زیستن از علم غربی هم استفاده کنم. در فناوری هم به اعلا درجه چنین چیزی وجود دارد. مطلب دوم این است که ما فقط چالش نظری با غرب نداریم. این گونه نیست که صرفا فیلسوف ما با فیلسوف غرب در حال چالش باشند. ما در ابتدای عهد صفویه نیستیم بلکه با هیمنه قدرت علم و تکنولوژی غرب مواجه شدهایم. مقوله قدرت و سیاست غرب، در حال از بین بردن استقلاب و هویت جامعه است. پس ناگزیر به سراغ مقولههای قدرتساز و ایجاد کننده انسجام میرویم. اینجاست که باید الگوی مواجهه برای دوران گذار داشته باشم. به همین دلیل من همیشه این موضوع را تکرار کردهام که ما نیازمند الگوی اقتباس و توسعه مصنوعات غربی در ایران هستیم. این الگو روشن میکند که من چگونه مصنوعه غربی که در اینجا میتواند فناوری اطلاعات، فضای مجازی و … باشد را وارد جامعه ایرانی کنم به نحوی که در جامعه ایران هضم شود، روحش مسخ شود و در مسیر اهداف ایرانی قرار گیرد.
دکتر نجفپور در ادامه گفت، امیدوارم روزی دانشکدههای علوم اجتماعی به این بلوغ برسند که فناوری را به عنوان موجودیتی زنده در زیست بوم اجتماعی فهم کنند. در آن زمان میتوانیم مواجهه خود را با فناوری و سایر مصنوعات غرب روشمندتر کنیم. من اسم این موضوع را «سواد مواجهه با مصنوعات غربی» میگذارم و سواد فناوری بخشی از ان است. فهم دینی و هویتی ما حتما متفاوت از انسان 200 سال گذشته است. این به معنای نسبی انگاری در دین نیست. بلکه بر اساس منطق موقعیت بدین معناست که باید آن معرفت و معنا در موقعیت فعلی بازتعریف شود. ما نیازمند الگوی اقتباس و توسعه روشمند تمام مصنوعات عالم جدید هستیم و این امر نیازمند دکترین، سیاست و الگو برنامه جامع است.
دکتر نجفپور در پایان ابراز امیدواری کرد برگزاری این جلسات جامعه را به سمت افزایش سواد مواجهه با غرب پیش ببرد. وی برگزاری این دست از نشستها را همچون ضربات کوچکی دانست که بر معنایی که غرب را در بر گرفته و جامعه ایرانی را هم به نوبه خود تحت شعاع قرار داده، وارد میشود. وی افزود ما چارهای جز این نداریم که با برگزاری این جلسات و وارد کردن ضربات کوچک و پیوسته بتوانیم به مرور فرایند بازگشت تاریخی به انسان دینی در عصر جدید را رقم بزنیم.
راهی جز اعتماد به خدا و قوی تر شدن نداریم.
به گزارش روابط عمومی واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر عزیز نجف پور آقابیگلو، ریاست واحد الکترونیکی، در نشست «بررسی ابعاد عملیات طوفان الاقصی» که به مناسبت انجام این عملیات غرور آفرین و نیز بمباران وحشیانه بیمارستان المعمدانی با هدف بررسی ابعاد این رویدادها و تحلیل عواقب آنها در تعاملات سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه و جهان اسلام به میزبانی کانون دانشجویی ایثار واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی و با حضور دکتر مرتضی شیرودی، استاد علوم سیاسی و دکتر حسین اسلامی، استاد اقتصاد و مدیریت مالی، به صورت برخط امروز چهارشنبه ۲۶مهر ماه ساعت ۱۰ برگزار شد، ضمن تسلیت این ضایعه و جنایت بزرگ گفت: در طی دهه های گذشته این جنایت بارها در منطقه فلسطین انجام شده و ما دیروز برای چندمین بار به طور برجسته اوج جنایتکاری و خباثت این رژیم جعلی و پشتیبانان آن را دیدیم.
ایشان به تشریح سه جریان دخیل در جنایت در فلسطین پرداخت و افزود: ما در عاملین جنایات فلسطین، مسامحتا با سه جریان مواجه هستیم. جریان نخست، صهیونیست هایی هستند که بدون کوچکترین رحم و خوی انسانی، هر کاری که در مسیر اهداف دنیایی و قدرت و مصالح دنیایی خود لازم بدانند، انجام می دهند. جریانی که هم جنایتکار است هم بر اساس آموزه های منحرف شده آیین یهودیت سعی می کند تصویری غیر واقع از آن ارائه دهد که بخشی بزرگ از یهودیان دنیا هم با این روندی که توسط صهیونیستها در اسرائیل شکل گرفته است، مخالف هستند.در عرف امروزِ دنیای غرب، هرگونه جنایت یا برخورد نظامی با غیر نظامیان اعم از زنان، کودکان و بیماران، مصداق جنایت جنگی به حساب می آید، گاهی ممکن است اشتباه یا شیطنت نظامی و به صورت مخفیانه رخ دهد که آن هم در دنیای امروز محل نزاع است و دنیا علیه آن در حال موضع گیری است.اما در مورد اسرائیل این گونه نیست. واقعیت این است که حاخام های صادر کننده فتواهایشان به صراحت از کشتار زنان و کودکان هم در ایران باستان و هم تجویز آن در دنیای جدید حرف می زنند و از طرف دیگر خبرنگارشان دیروز به صراحت می گوید که افزایش تلفات غیرنظامیان به طبع تاثیراتی در منازعات سیاسی و قدرت در محل منازعه خواهد داشت؛ چنانچه می بینیم، این موضع اصلا قابل فهم، تحمل و تصور نیست. جریان دوم، جریان کشورهای غربی است که به جد پشتیبان اسرائیل هستند و رژیم صهیونیستی یک مهره سیاسی و نظامی در منطقه برای تأمین منافع غرب است که البته این رژیم منحوس، منافع خودشان را هم دارند که طبق عرف و ادبیات خودشان پیگیر آن هم هستند. واقعیت این است که ما اکنون، در عین حال که نظاره گر عمق جنایتکاری و حیوانمنشی اسرائیل هستیم، صورت واقعی دنیای غرب را که امروز ادعای راهبری تمدن بشری را دارد و تمام کشورهای دنیا را به دنبال خود می کشاند تا به قول خودش آنها را مدرن کند و از لیبرال دموکراسی در دنیا حرف می زند و همچنین حمایت صریح این هژمونی جهانی از اسرائیل جنایتکار و تک تک جنایتهایش را نیز مشاهده می کنیم. ما در نقد مبانی دنیای مدرن همیشه گفته ایم که وقتی به نام عقلانیت و به اسم انسانِخودبنیاد، از دین عبور میشود و به فاهمه صِرف بشری اتکا می شود، به دنبال آن با وجوهی از انحرافات بنیادین مواجه می شویم که یکی از تجلیات آن همین فاجعه ای است که امروز در حال مشاهده آن هستیم. فاجعه ای که از قبل نیز شاهد نمونه های آن بوده ایم. جنگهای اول و دوم جهانی را که بیش از چندصد میلیون انسان در خلال آن کشته شدند، مسلمانان و کشورهای جهان سوم ایجاد نکردند، بلکه همان مدعیان تمدن امروزی، بانیان آن بودند و می توان رگه های آن را در مبانی نظری تمدن غرب جستجو کرد. امروز این اتفاقات ما را به بررسی مجدد مبانی و ارزشها و مسیر تمدنی مدرن توجه می دهد که دوباره آنها را با رویکردی انتقادی بررسی کنیم و ببینیم که آیا وعده تمدن مدرن مبنی بر ایجاد بهشت و آتوپیای زمینی وعده ای درست و قابل تحقق است؟ و اصلا در واقع چه شده است؟ شما هر جای دنیا چرخ می زنید اگر ذره ای منافع غرب به خطر بیفتد با وحشیانه ترین و البته موذیانه ترین روش های ممکن سعی می کنند اهداف خود را تامین کنند. تا دیروز که بحث جریان آزاد اطلاعات لقلقه زبان تمام منادیان و غمخواران بزرگ جامعه بشری در جهان بود و تابعان وطنی شان به کرّات آن را تکرار می کردند، الان چه شده است که به طور متحد تلگرام، واتس اپ، توییتر و تمام گروه متا، پیام های حماس را سانسور و از روی پلتفرم های خود حذف می کنند و اجازه می دهند که جریان اسرائیلی، آمریکایی و غربی، یک طرفه از اتفاقی که در غزه در حال رخ دادن است روایت کنند؟ مگر قرار نبود جریان آزاد اطلاعات باشد؟ عرض من این است که ما با یک دروغ سیستماتیک بسیار بزرگ در دنیا مواجه هستیم و در این اتفاق، این دروغ در حال فاش شدن است. و عرض خواهم کرد که چکار باید انجام دهیم. محور سوم، مسلمانان بخصوص حاکمان مسلمانی هستند که به مسلمانی خود پایبند نیستند و یا غفلت، آنها را گرفته یا خیانت می کنند و رفتارهای منافقانه یا منفعلانه از خود بروز می دهند. به قول مرحوم امام خمینی اگر هر کدام از مسلمانان یک سطل آب می ریختند، الان اسرائیل را آب برده بود. از یک طرف رئیس جمهور ترکیه این اتفاق را محکوم می کند و از طرف دیگر کشتی حامل ده ها تن مواد غذایی را به اسرائیل می فرستد تا خدای ناکرده اینها دچار گرسنگی و آزار و اذیت نشوند، و این نمونه ای از رفتار منافقانه است. مشکل بعدی که با آن مواجه هستیم، عدم اجماع میان حاکمان جهان اسلام و متعاقبا عدم اهتمام آنان است که مورد انتقاد توده مردم مسلمان جهان است. حقیقت این است که رفتارهای اسرائیل موجب افشاء خط نفاق و عدم تقید به چهارچوب دین می شود. واقعیت این است که بالاخره باید در قبال این جنایتی که علیه برادران، خواهران، کودکان و فرزندان ما در فلسطین رخ می دهد، موضع گرفت و بالاتر از آن اقدام عملی کرد و لازم است که حتما عاقلانه، هوشمندانه آن را مورد واکاوی و اقدام قرار داد.
دکتر نجف پور سپس به بیان راهکار پرداخت و گفت: این واقعیت ها که عرض کردم نشان می دهد که ما هیچ راهی جز ۱- اعتماد به خدا و ۲- قوی شدن نداریم. اعتماد به خداوند که به طبع، نتیجه ایمان مومنان به وعده های الهی است و قوی شدن و جهان اسلام قوی؛ گفتمانی است که امروز باید در میان ما حاکم شود. جهان اسلام، توده های مردم، حکومت ها و مشخصا جریان شیعی که اکنون جریانی پیشرو در توسعه روشمند و عاقلانه و قدرتمند شدن جهان اسلام است، باید نقشش را به صورت بهینه در عرصه های مختلف حکمرانی ایفا کند.
ایشان در پایان با تسلیت مجدد، از تجمعی که قرار است امروز بعداز ظهر در میدان انقلاب شکل بگیرد خبر داد و به نمایندگی از هیئت رئیسه واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی، از تمام دانشجویان، استادان، متفکران، دغدغه مندان برای شرکت در این تجمع دعوت به عمل آورد.
حاج قاسم سلیمانی یکی از فرزندان مکتب امام خمینی (ره) است
دکتر عزیز نجف پور آقابیگلو در سمینار تداوم مکتب سلیمانی که بعد از ظهر امروز در واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد، بیان کرد: این مراسم برای مرور مکتب حاج قاسم و مسیری که طی شد و نحوه تداوم مسیر سردار شهید منعقد شده است. بعد از عصر روشنگری که با شعار اتکا بر عقل خودبنیاد نقاد شروع شد، شاهد به حاشیه رانده شدن دین از تمام ساحات زندگی هستیم و ارتباط آسمان و زمین منقطع می شود و بدین ترتیب تمدن مدرن به وجود می آید. این تمدن با کمک علم و فناوری جدید اقدام به ساختارسازی و جامعه پردازی کرده و طی چند قرن در تمامی کره خاکی توسعه پیدا میکند و تمام جوامع را به صورت سخت و نرم فتح میکند. گشایش در زمین و فروبستگی در آسمان رهاورد این تمدن جدید است. ولی این شعار گشایش در زمین، در فرایند تعارض منافع فیمابین جهان خواران بر سر تصاحب قدرت و منفعت اختلاف با تعارضات و اختلافات بسیاری مواجه شد و اوج آن در جنگ های جهانی اول و دوم بود که صدها میلیون نفر را به کام مرگ کشاند و خرابی ها و ویرانی های فراوانی را حاصل کردد. فرایند دیگر دنیای مدرن، ظلم سیستماتیک و استثمار ملت ها و جوامع دیگر به موازات در دنیای مدرن ایجاد شد و منابع انسانی و طبیعی کشورهای دیگر را به تارج برد.
وی افزود: شعار گشایش در زمین در عمل با بن بست خورد و دنیایی شکل گرفت که دین در آن کمرنگ شد و رو به خاموشی گرایید. در کشورهای اسلامی و ایران هم همین روال را داشتیم روند مدرنیزاسیون جامعه ایرانی به سرعت در حال انجام بود و بنا بود که ایران مدرن بر اساس فرهنگ و تمدن مدرن بازمعماری شود و البته به عنوان یکی از حلقه ها و چرخ دنده های استعمار. در این اثنا در منطقه ای که قرار بود جزیره ثبات غرب باشد و با با اجرای 6 برنامه توسعه، به یک کشور غربی تبدیل شود، به ناگاه حرکت و درخششی از جنس توحید انجام شد که در فرهنگ غرب جدید حرکتی بدیع، جدید و ناشناخته به حساب می امد. حرکت و مکتبی که به ظلم و بی عدالتی و فساد غرب معترض بود. مکتب خمینی به دنبال احیای دین در عصر جدید بود و توحید، عدالت و آزادی را تواما مطالبه میکرد و در مقابل ظلم و فساد موضعی انتقادی و تقابلی داشت. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران از ابتدا مورد خشم و غضب جهان خواران عالم قرار گرفت.
دبیر شورای فضای مجازی دانشگاه آزاد اسلامی اظهار کرد: مکتب خمینی به اعلا درجه به دنبال تحقق صلح و عدالت بود و بر ظالمان می تازید و از مظلومان دفاع می کرد. حاج قاسم سلیمانی هم یکی از فرزندان مکتب خمینی است که به عنوان یک سرباز در سطح کشور و منطقه نقش ایفا کرده است. حاج قاسم سلیمانی در ذیل مکتب امام روح الله، سعی می کند بازوان جریان سلطه را در منطقه محدود کند و با مشارکت هماهنگ کردن قشرهای مختلف ادیان و مذاهب منطقه، با ایادی شیطان و ظلم مقابله کند. حاج قاسم در عرصه میدان تجلی ای از اخلاق، تعهد، کارآمدی و تلاش است. راز کارآمدی و توانایی حاج قاسم در عرصه میدان را باید در عهدی جستجو کرد که با خداوند بسته و نیت خیری است که به واسطه توحید و ایمان دست یافته است و تلاش می کند درهر نفس و قدم در مسیر رضایت الهی قرار گیرد.
مشاور رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: حاج قاسم یکی از شهدای مکتبی است که پیامبران آن را طی تاریخ سیر داده اند و نه اولین شهید است و آخرین شهید هم نخواهد بود و البته نه اولین قهرمان و آخرین هم نخواهد بود.
وی افزود ما در مراسم های بزرگداشت حاج قاسم سلیمانی به دنبال این موضوع هستیم که چگونه می توان نقش و وظیفه خود را در این عصر برای توسعه، عدالت، توحید، دین و مقابله با ظالمان، مستکبران و استعمارگران به درستی ایفا کنیم. در جامعه هر کسی نقشی دارد، وظیفه دانشگاه و دانشگاهیان علاوه بر بازخوانی روح مکتب حاج قاسم، به بررسی و واکاوی وظیفه و رسالت تخصصی آنها در عرصه اجتماعی است. دانشگاه در جهان اسلام و ایران امروز باید وظیفه خطیر خود برای توسعه، دین، عدالت، اخلاق و صلح واقعی را بشناسد و اقدام کند. منظورم از صلح واقعی صلحی پایدار است که حق همه به درستی تامین شده باشد. مصالحه با ظالمی که تمام ساحات رفاهی و زیستی انسان را مورد تعرض قرار داده، صلح زرد است. ولی مکتب حاج قاسم به دنبال صلح سرخ است که همان مقاومت است. صلح و آرامش در دنیایی که مالامال از جریانهای قدرت طلب و ظالم زورگو است بدون مقاومت حاصل نمیشود و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب برای آرامش مسلمانان و مستضعفان عالم، راهی به جز مقاومت در برابر ظالمان و مستکبران نمی بیند.
نجف پور ادامه داد: این مراسم تجدید عهدی با سردار شهید برای ادامه و تداوم مکتب شهید سلیمانی است. در این مسیر هر قشر و صنفی وظیفه و ماموریت خودش را دارد و نقش و کارکرد دانشگاهیان تولید اندیشه و علم و نرم افزار برای تقویت فرآیند مقاومت و پیشرفت اسلامی جوامع اسلامی است.
در پایان وی افزود:
واحد الکترونیکی دانشگاه به دنبال گفتگو، هم اندیشی و تعامل نخبگان و استادان جهان اسلام برای ارتقای مقاومت و تولید علم و نرم افزار و سیاست برای پیشرفت جوامع جهان اسلامی است و در این مسیر از همکاری و تعامل با همه نخبگان، پژوهشگران و دانشگاهیان در جوامع اسلامی استقبال می نماید و برای همین منظور در حال راه اندازی دبیرخانه دائمی همکاری علمی و فناوری نخبگان جهان اسلام هستیم.