نیازمند بازتعریف ایران سایبری-فیزیکی در تراز جهانی هستیم

دکتر عزیز نجف‌پور آقابیگلو، رئیس واحد الکترونیکی و دبیر شورای فضای مجازی دانشگاه آزاد اسلامی در همایش «فضای مجازی، حکمت و حکمرانی» به اهمیت ورود حکمرانانه به فضای مجازی تاکید کرد.

در ابتدای نشست دکتر نجف‌پور با اشاره به این نکته که فضای مجازی توسعه بسیار زیادی در جامعه ایرانی ایجاد کرده است گفت: فضای مجازی چالش‌های جدی را برای حاکمیت و هویت ملی ما به وجود آورده است. کلمه چالش لزوما بار منفی ندارد. چالش چیزی است که ما را دچار دگرگونی می‌کند. نوع مواجهه ما با چالش است که می‌تواند به تهدید یا فرصت منجر شود. در حال حاضر در جامعه ایرانی در خصوص بحث فضای مجازی با چنین معنایی مواجه هستیم. در عین حال، ما با رویکردهای تقابلی و تهدید انگار در کشور در خصوص فضای سایبر روبه‌رو هستیم که البته به نظر من بسیار محدود است.
وی افزود، فضای مجازی در عین حال که انتخاب و قدرت تک تک افراد جامعه را بیشتر کرده، قدرت و توانایی حکمرانان و مدیران را نیز به مراتب افزایش داده است. در حال حاضر عبارت «cyber space» به فضای مجازی ترجمه شده است. درحالی که عبارت «مجازی» که در سنت ایرانی-اسلامی هم استفاده می‌شود، در حوزه عرفان و همچنین در حوزه فلسفه در مقابل عبارت «حقیقت» یا «واقعیت» قرار می‌گیرد؛ اما فضای مجازی در مقابل واقعیت نیست. فضای مجازی یا «virtuality» یا «Virtual space» زیر مجموعه «cyber space» است و «cyber space» اعم از آن است. اینکه ما در مرحله اول «cyber space» را به «Virtual space» مرتبط کردیم و در مرحله بعد «virtuality» را «مجازیت» ترجمه کردیم به این معناست که دو مرحله خطا در انتقال مفهوم و ترجمه داشته‌ايم. البته این مشکل در حوزه ترجمه در کشورمان مربوط به زمان حاضر نیست. ما عبارت «science» را به «علم» ترجمه کردیم، در حالی که این ترجمه درست نیست «science» به معنای علم تجربی است. این ترجمه اشتباه یک خطای ادبیاتی نیست؛ بلکه یک خطای معرفتی است و این خطای معرفتی ما را در جامعه ایرانی و در کل جهان اسلام با چالش‌های بسیار متعددی مواجه کرده است.
رئیس واحد الکترونیکی با اشاره به این مطلب که لغت «cyber» ریشه یونانی دارد تاکید کرد، «cybernetics» به معنای سکان‌داری و فرمان‌داری است. هدف آنهایی که نام این پدیده و عالم جدید را از ریشه «cyber» اقتباس کرده‌اند، ایجاد فضایی برای نظارت و کنترل حداکثری بوده است. نقطه عزیمت و شروع کنترل و فرمان‌داری حکومت، «cybernetics» است. به این نکته دقت کنید که شما فرمان‌داری، سکان‌داری و حکومت را به عبارت «فضای مجازی» ترجمه می‌کنید که به معنای اوهام و خیالات است. بیشترین کارکرد این فضا را هم به سمت تفریح و سرگرمی سوق می‌دهند و هرگونه ورود مدیریتی و سیاستی را مغایر با آزادی‌های اجتماعی می‌انگارند. این مسئله پیش از آنکه ناشی از رشد و توسعه دموکراتیک سیاست‌گذاران کشورمان باشد، ناشی از نافهمی درست ماهیت این فضاست.
وی افزود، اخیرا مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در بیانات خود توضیح دادند که از نظر کارشناسان، عبارت «فضای مجازی» دقیق نیست و پیشنهاد دادند به جای آن از عبارت «رایانه سپهر» استفاده شود. البته ایشان هم نقل کرده‌ و به قطعیت هم نگفته‌اند که این عبارت درست است. این فرمایش را من حاکی از این مسئله می‌دانم که ایشان هم اعتقاد دارند عبارت «فضای مجازی» رسا و تبیین کننده معنای «cyber space» نیست. با توجه به توضیحاتی که قبلا ارائه دادم و همچنین فضای حاکم بر جامعه ما، بنده استفاده از عبارت «فرمان سپهر» را پیشنهاد می‌کنم. البته این پیشنهاد قابل چکش کاریست، اما قطعا از عبارت «فضای مجازی» مناسب‌تر است. قوه عاقله این فضا، هوش مصنوعی است. قوه عاقله ای که به قول هایدگر، مردمان را گرد خود می آورد و به سمت و سوی خاص خودش نظم، جهت و حرکت می‌دهد.
دبیر شورای فضای مجازی در ادامه گفت: واقعیت این است که فضای مجازی غیر از ابعاد فرهنگی و ارتباطی، ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بسیار پررنگی دارد و به نوعی ساحت دوم زیست تمام جوامع و مشخصا جامعه خودمان به شمار می‌رود. البته فضایی است که یک ذات حکمرانانه هم داشته و در آن قدرت موضوعیت دارد. پس ما ناگریز و ناگزیریم که به این فضا ورود حکمرانانه داشته باشیم. من این مورد را چندبار تکرار کردم زیرا شاهد ایجاد جریان بسیار پررنگی هستم که نام آن را «جریان استعمار سایبری» می‌گذارم. این جریان اصرار دارد در حوزه فضای مجازی ورود حکمرانانه نداشته باشیم.
دکتر نجف پور در ادامه گفت: قطعا همه فیلم «نمایش ترومن» را دیده‌اید. ترومن جوانی است که در شهری با افق و دیوارهای ساختگی متولد و بزرگ می‌شود. او کم کم به ساختگی و دروغین بودن مرزهای آزادی این فضا شک می‌کند. در نهایت وقتی به دیوارهای شهر و آن افقی که حکایت از آزادی‌ها، رهایی‌ها و دموکراتیک بودن داشت دست می‌زند، متوجه دروغین بودن آنها می‌شود. من عبارت «سکوی ترومن» را برای سکوهای مجازی مورد استفاده در دنیا به کار می‌برم. ما با سکوهای بین‌المللی مواجه نیستیم. عبارت سکوهای بین‌المللی یک دروغ، خطا و جهل بزرگ است. آنچه وجود دارد سکوهای امریکاییست. وقتی محتوایی در آنها بارگذاری می‌شود که با قدرت و غایت نظام سلطه همراه نیست، توسط ابزارهای تنظیم‌گری محدود و یا حذف می‌شود. مانند حذف محتوا در باب سردار دلها، شهید قاسم سلیمانی. این مسائل به ما آگاهی می‌دهد که در چه فضایی نفس می‌کشیم. این موارد مثال‌هایی در حوزه تنظیم گری محتوا بود. در حوزه تنظیم‌گری سکوها فراتر از این عمل می‌کنند. فیلترینگ «تیک‌تاک» یک تلنگر بزرگ برای ذهنیت معیوب و شیشه‌ای برخی بود تا متوجه شوند آنجایی که قدرت ایجاب کند هیچ آزادی، دموکراسی و رقابت عادلانه‌ای وجود ندارد. «تیک‌تاک» چون تحت قدرت آمریکا نبود باید محدود می‌شد. چند سال قبل، شاهد حذف سکوهای ایرانی از روی تلفن‌های همراه بودیم. این مسئله به چه علت و با چه حقی انجام شده است؟ جامعه ی ایرانی با هر گرایش فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باید متوجه این قضیه باشد. زیرا ما یک ملیت مستقل، آباد، قدرتمند و آزاد هستیم؛ پس سکوهایمان که ساحت دوم زیست جامعه محسوب می شود، باید متناسب با ویژگی‌های خودمان سامان پیدا کند.
دکتر نجف پور آقا بیگلو افزود، اگر ما در این فضا رویکرد حکمرانانه نداشته باشیم، قطعا دیگرانی مارا مدیریت‌ خواهند کرد. عاقلانه نیست فضایی را که می‌خواهند در آن ما را مدیریت کنند، رها کنیم و بگذاریم هر کسی هرگونه که دوست دارد در این فضا زیست کند. اینکه بگوییم مزاحم آزادی‌های دموکراتیک مردم نشوید، غلط است. زیرا جریان حکمران از آن سوی دنیا در حال استخراج داده‌های آماری و دقیق توسط سکوهای خارجی است، بدون اینکه ما نظارت یا کنترلی بر روی آنها داشته باشیم. گویا کشورهای بیگانه به مرکز آمار ایران دسترسی دارند تا اشراف داشته باشند که در کشور ما چه خبر است.
وی تاکید کرد، کل مسئله در حوزه حکمرانی فضای مجازی این است که چگونه از مزایا و ارزش‌های این ساحت جدید درست استفاده کنیم تا حاکمیت و هویت ملی ما مورد تعرض قرار نگیرد. ما حتما باید به حقانیت خواست و اراده مردم اعتماد و اعتقاد داشته باشیم، زیرا جمهوری اسلامی حاکمیتی برآمده از توده مردم است. مردم اگر نخواهند، جمهوری اسلامی مشروعیت و وجود نخواهد داشت. واقعیت این است که مردم می‌خواهند استقلال ملی و هویت فرهنگی اسلامی-ایرانی آنها تداوم داشته باشد. حتما باید ضمانتی برای عدم سواستفاده حکمرانان جهان و به قول مرحوم شریعتی غمخواران بزرگ بشریت، و جلوگیری از مداخله آنها در امور کشور وجود داشته باشد تا استقلال سایبری ما تامین شود.
سیاست های کشور در قبال سکوهای خارجی به دو دسته تقسیم می شود. سیاست اول گفت‌وگو و تعامل با این سکوها است تا در دایره مقررات ملی ما فعالیت کنند. مثلا گوگل به هر کشوری که وارد می شود خود را موظف می‌داند که به قوانین آن کشور تن بدهد. اما سکوهای خارجی با وجود تلاش مکرر و جدی سیاست گذاران، حاضر نشدند به مقررات ملی ما عمل کنند. مقرراتی که اگر شهروند ایرانی آنها را زیر پا بگذارد جریمه خواهد شد. کول‌بری در مرز کردستان قاچاق می کند؛ سرباز اجازه دارد در صورت عدم توقف او را با تیر بزند، اما سکوهای خارجی به خودشان اجازه می‌دهند به قوانین پایبند نباشند و هر قانونی که مد نظر خودشان هست را اعمال کنند. فلذا نظام حکمرانی جمهوری اسلامی مجبور شد این سکوهای آمریکایی را فیلتر کند. مسئله امروز ما فیلتر چند سکوی آمریکایی نیست، بلکه تحریم توسعه دهندگان ما برای ارائه محصولاتشان است. ما در بخش اصلی فضای مجازی با تحریم مواجه هستیم نه فیلتر. تحریم‌ها در خصوص توسعه کسب و کارها و محصولات در تراز جهانی مانع جدی ایجاد کرده است. لذا امروز ما نیازمند تحریم شکن هستیم. مسئله‌ای که به نظر من نظام جمهوری اسلامی ایران تا اینجا کوتاهی کرده و انشاالله در آینده این کار را به درستی انجام خواهد داد.
سیاست دوم جمهوری اسلامی توسعه سکوهای بومی بوده که در این حوضه اقدامات خوبی انجام گرفته است. ما شاهد جهشی بزرگ در همه حوزه‌های خدمات، اعم از پیام‌رسان‌ها، شبکه‌های اجتماعی، مسیریاب‌ها و سایر حوزه‌های خدمات دولت الکترونیک هستیم که ما را به سمت مطلوب مورد نظرمان سوق خواهد داد. این دو سیاست در عین لازم بودن، ناقص هستند. ما نیازمند سیاستی برای ایجاد همکاری‌های بین‌المللی با کشورهای همسو و کشورهایی که حاضر به تن دادن به حاکمیت سایبری آمریکا نیستند، هستیم. من نام این سیاست را «جنبش عدم تعهد سایبری» گذاشته‌ام. زمانی شرق و غرب درگیر کشمکش بودند و هر کدام سعی می‌کردند سایر کشورها را تحت سیطره بلوک خود قرار دهند. برخی از کشورهای مستقل دنیا که حاضر نبودند در این منازعه در ذیل حاکمیت غرب یا شرق خودشان را تعریف کنند این جنبش را ایجاد کردند.
وی با ذکر این نکته که ملت ایران جهانی شده است تاکید کرد، این جهانی شدن نیازمند ارتباطات جهانی و ارتباطات جهانی نیازمند سکوها، بسترها و فضاهای ارتباطی جهانی است. ما مجبور هستیم برای ارتباط با مردم عراق، لبنان و اخیرا شبکه‌های بسیج‌های مردمی در فرانسه، ایتالیا و اروپا از بستر سکوی آمریکایی استفاده کنیم. این امر نشان دهنده نیاز ما به توسعه سکوی بین‌المللی برای مردم آزادی‌خواه و مستقل دنیا است. این سکو دو قید مهم دارد. اول ایجاد فضای ارتباط آزادانه و بدون دخالت و اعمال قدرت غم‌خواران بزرگ بشریت و دوم احترام به قوانین ملی این کشورها است.
نجف پور در ادامه به بیان اولویت اقداماتی که باید در حوزه فضای مجازی کشور انجام شود پرداخت و افزود، اولین و مهمترین اقدام، باز طراحی نظام آموزشی و پژوهشی فضای مجازی کشور است. اختلالات زیادی در حوزه پژوهش‌های فضای مجازی وجود دارد. دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های ما نتوانستند در این حوزه تولیدات لازم را داشته باشند. این مراکز یا ابعاد فنی-مهندسی را توسعه دادند یا صرفا در عرصه انسانی-اجتماعی ورود کرده‌اند. در حالی که فضای سایبر، فضا و موجودیت سومی است که هر دو حوزه را در بر می‌گیرد. اینگونه نیست که یک مهندس کامپیوتر یا برق با یک کارشناس ارتباطات اجتماعی بتوانند در حوزه فضای مجازی تحقیق کنند. این غلط اندر غلط است. زیرا یک موجودیت جدید متولد شده که برای فهم آن به فهم فلسفی، فهم جامعه شناختی و فهم فنی مهندسی نیاز است. دانشگاه‌ها باید متخصص‌هایی تربیت کنند که نگاه ذو ابعاد به موضوع داشته باشند. در حال حاضر در مرکز ملی فضای مجازی 90 درصد کارشناسانی که در حوزه فرهنگ سایبری کار می‌کنند، خودشان تولید علم کرده‌اند.
هماهنگی، هم افزایی و یکپارچگی در نظام حکمرانی موضوع بعدی است. برای مثال در حال‌ حاضر 3 مرکز هوش مصنوعی در کشور ایجاد شده است. هوش مصنوعی یکی از حوزه‌های راهبردی در فضای مجازی است و این مسئله واقعا فاجعه به حساب می‌آید. من دلسوزانه عرض می‌کنم، این مسیر غلط است و باید اصلاح شود.
توسعه دولت الکترونیک بحث بعدی است و از نظر من یکی از اولویت‌های مهم به شمار می‌رود. ارائه خدمات اجتماعی و ارتقا بهره‌وری از طریق سکوهای سایبری باید هرچه سریعتر برای جامعه ایرانی انجام شود. در سال 1398 اعلام شد شبکه ملی اطلاعات پیشرفت جدی داشته است. در آبان همان سال به علت وقایع پیش آمده، مسؤولین مجبور به قطع اینترنت جهانی شدند و فرصتی برای بررسی میزان پیشرفت شبکه ملی اطلاعات ایجاد شد. شبکه ملی اطلاعات فی‌الذاته پایدار است و اینترنت جهانی به عنوان یک سرویس، در آن ارائه می‌شود. پس روابط، خدمات و سرویس‌هایی که در فضای داخلی وجود دارد نباید با قطع اینترنت، دچار اختلال شود. در آن زمان تمام پیام رسان‌های داخلی از کار افتاده و موتورهای جستجو همگی مختل شده بودند که نشان دهنده نادرست بودن ادعای پیشرفت شبکه ملی اطلاعات است.
ما به شدت نیازمند توسعه اقتصاد فضای مجازی و کسب و کارها در حوزه خدمات محتوای فضای مجازی هستیم. کسب و کارها و اقتصاد محدود به چند فروش جزئی در اینستاگرام نیست. توسعه کسب و کار در واقع برطرف کردن همان تحریم‌هایی است که علیه توسعه دهندگان ما ایجاد شده است. در حال حاضر بازار ایران و همچنین بازار کشور‌های منطقه استعداد چنین فعالیت‌هایی را دارند.
ما در کشور به شدت از فقر سواد حکمرانی سایبری در رنج هستیم. بیش از توده مردم، مسؤولان ما دچار این نوع فقر سواد هستند. یکی از اولویت‌های پیشنهادی من ارتقا سواد در حوزه فضای مجازی و علی‌الخصوص سواد حکمرانی فضای مجازی در کشور است. ما باید فضای مجازی را به عنوان یک امر ملی و کلان ببینیم و ابعاد مختلف قدرت را در آن درک کنیم.
محور آخر صحبت‌های من که مسئله مهمی نیز هست، ترسیم آینده سایبری-فیزیکی کشور است. در حال حاضر, ژاپن در حال بررسی ژاپن سایبری فیزیکی 5 است و تمام فعالیت‌های دانشگاهیان در خدمت توسعه این فضای سایبری قرار دارد. چین از اینترنت پلاس صحبت می‌کند. سایر کشورها نیز در حال ترسیم آینده سایبری فیزیکیشان هستند. در حال حاضر با توجه به روند مجازی شدن جهان، ما به شدت نیازمند بازتعریف ایران سایبری-فیزیکی در تراز جهانی هستیم تا مطابق با آن، سیاست‌های کلان بعد دوم زیست و حکمرانی سایبری کشور را به بهترین شکل مدنظر قرار دهیم.

 

تاملی در باب مشاوره با رویکرد توحیدی

طبق تعاریف اهل فن حوزه #روانشناسی و #مشاوره، امر مشاوره یک تعامل هدفمند است که طی آن مشاور با صرف وقت و توجه براي فرد موضوع مشاوره، به او در جستجو و کشف روش هایی براي زیستن بهتر، تصمیم گیري و تغییر فکر و رفتار کمک می کند. روانشناسی به دنبال شناسایی ذهن و روان و رفتار افراد و تجویز و درمان است. روانشناس و مشاور می باید شرایط و مشکلات پیش روی فرد را به درستی شناسایی کند و متعاقبا راه ها و امکانات مختلف برای برون رفت از وضعیت موجود را احصا نماید و نتایج احتمالی آنها را ارزیابی کند و در نهایت بهترین راهکارها را پیشنهاد و اعمال نماید. این فرآیند تقریبا همان کاری است که توسط پیامبر و اولیای الهی هم انجام میشود. البته با این توجه که تعاریف و شاخصهای دینی اعم از مبدا و معاد و ماهیت انسان و نسبت او با خدا و شیطان و … در کل این فرایند ساری و جاری هستند فلذا مشاوره در رویکرد دینی به نوعی از ضلالت به هدایت بردن و از کثرت به وحدت رساندن و از سیئه به حسن مبدل کردن است. صدرالمتالهین عبارت “انا لله و انا الیه راجعون” را متضمن چهار سفر می داند که در نگاه اول، فرآیند مشاوره بیشتر به اسفار سوم و چهارم نزدیک است: سفر سوم سیر من الحقّ‌ إلی الخلق است؛ در این سیر،‌ سالک به خلق و میان مردم بازگشت می کند امّا بازگشتنش به معنای جدا شدن و دور شدن از ذات حق نیست، یعنی با تقوای کاملی که دارد، به سوی خلق و به میان مردم می آید، در حالی که ذات حق را با همه چیز و در همه چیز می بیند. سفر چهارم سیر فی الخلق بالحق است که در آن، سالک به ارشاد و هدایت مردم به دستگیری از آنان و رساندنشان به حقّ می پردازد، در حالی که خود، انسانی کامل است و مردم را هدایت می کند.نکته قابل تاملی که وجود دارد این است که سیر سوم و چهارم که به نوعی فرآیند مشاوره البته در چارچوب دینی و توحیدی است، مسبوق به دو سیر مقدماتی است که اگر مشاور به درستی انجام نداده باشد طبعا توفیقش در نیل به هدف یا محدود خواهد شد و یا اینکه با آفات و انحرافات مواجه خواهد گردید. در سیر اول، سفر من الخلق إلی الحق رخ میدهد و در این مرحله کوشش سالک این است که از عالم دنیا بگذرد تا به ذات حق واصل شود و میان او و حق تعالی حجابی نباشد. در این سفر تمامی مراحل تهذیب نفس و رسیدن به تقوای کامل باید طی شود و به عدالت کامل برسد. در سیر دوم یعنی سفر بالحق فی الحق؛ پس از آن که سالک ذات حق را از نزدیک شناخت، به کمک خود او به سیر در شئون و کمالات و اسماء و صفات او می پردازد.طبعا همانگونه که اگر مشاور بر علم و فنون مشاوره آشنا و مسلط نباشد توفیقی نخواهد داشت، مشاور توحیدی هم اگر سیر اول و دوم را درست طی نکرده باشد در وصول موضوع مشاوره به وضعیت و شاخصهای توحیدی موفق نخواهد شد و ممکن است آن خطای بزرگ هم رخ دهد که مشاور به جای اینکه موضوع مشاوره را به سمت تعالی سوق دهد، خودش در دنیای گم گشته گی و حیرت موضوع مشاوره گرفتار شود. در علم مشاوره قاعده ای وجود دارد مبنی بر همدلی و همراهی مشاور با موضوع مشاوره برای درک بهتر وی در جهت کمک فکری و روحی و حل مشکلات و باز کردن گره ها و … البته اهل فن بلافاصله متذکر می¬شوند که این ارتباط در عین نزدیکی، می باید خالی از وابستگی عاطفی باشد. این تذکر نشان می دهد که علم روانشناسی خود به تجربه، قسمتی از این مشکل(عدم وابستگی عاطفی) را دریافته است. هر چند اصل مشکل در اسارت و گرفتاری مشاور در دنیای موضوع مشاوره است که وابستگی عاطفی یکی از ابعاد آن است. حال چه باید کرد؟ چگونه می¬توان هم به موضوع مشاوره نزدیک شد و با او همزیستی کرد و عالم او را درک کرد و فهمید و همراهی نمود و هم در دنیای او گرفتار نشد و قدم و به قدم او را به دنیای توحیدی که واجد تمامی شاخصهای رشد و کمال فکری و روحی و اخلاقی است رهنمون شد؟ لازمه این فرآیند تحولات معرفتی و وجودی مشاور است که در سیر اول و دوم رخ می دهد و همچنین توجه مشاور به التزام در ادامه سیر سوم و چهارم و سوق دادن موضوع مشاوره به اهداف توحیدی است.اینها کلیاتی است که باید مورد توجه روانشناس و مشاور مسلمان قرار گیرد و طبعا جزئیات و تفصیل موارد، نیازمند مداقه و البته اتخاذ رویکردهای روش شناختی دیگری است که هم در حوزه تخصص نگارنده نیست و هم در این مقال نمی گنجد.
در نشستی که با فارغ التحصیلان روان شناسی دانشگاه داشتم سعی کردم این مطلب را گزارش بدهم.

عزیز نجف پور آقابیگلو

نقد و بررسی کتاب «هوش مصنوعی و آینده آموزش دانشگاهی در ایران»

#آموزش_مجازی در دوران کرونا افزایشی حداکثری یافت و عملا مجازی سازی تمام عرصه های آموزش در دستور کار #آموزش عالی و #آموزش_و_پرورش قرار گرفت. #هوشمندسازی فاز دیگری است که در ادامه مجازی سازی قرار دارد و #هوش_مصنوعی یکی از ابزارهای مهم این فرآیندهاست.
فرصتی شد در خلال نقد و بررسی کتاب «هوش مصنوعی و آینده آموزش دانشگاهی در ایران» نوشته دکتر دکتر محمد حسینی مقدم که در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی تدوین شده، به ابعاد این موضوع بیشتر بپردازیم.
فیلم کامل جلسه نقد کتاب در آپارات ببینید:
https://www.aparat.com/v/7pnvN

 

حکمرانی فضای مجازی در برنامه هفتم

سخنرانی دکتر عزیز نجف پور آقابیگلو در نشست علمی ارزیابی برنامه هفتم

 

در نظام حکمرانی جمهوری اسلامی، شوراهای عالی بازوان سیاستگذاری تخصصی رهبری هستند. به همان دلیل که رهبری انحصارا وظیفه سیاستگذاری کلان کشور را دارد و دستگاه‌ها اعم از قوه مقننه و مجریه موظف‌اند طبق سیاست‌های کلانی که توسط ایشان ابلاغ می‌شود، اقدام به قانونگذاری، توسط مجلس، و همچنین برنامه‌ریزی و اجرا توسط دولت بپردازند، به همان میزان و دلیل، مصوبات و سیاستگذاری‌های شوراهای عالی باید بالاسر این دو تا مجموعه قرار بگیرد. به همین دلیل مثلا احکام برنامه هفتم باید توسط شوراهای عالی مورد تایید قرار بگیرد. اگر در ساختار برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی کشور این خلأ وجود دارد و این سیستم درست طی نمی‌شود، بالاخره باید اصلاح شود و شوراهای عالی شأن مشورتی صرف ندارند. هر چند ظواهر برنامه نشان می‌دهد در این برنامه مشاوره درست هم از شوراهای عالی و مشخصا شورای عالی فضای مجازی گرفته نشده است و در ادامه مصادیقش را عرض خواهم کرد. اینکه آن سیاست‌های کلان که تدوین و ابلاغ می‌شود و بر اساسش قانون برنامه باید تهیه شود، آیا این قانون برنامه با آن سیاست‌های کلان تطبیق دارد یا نه، وظیفه این شوراهای تخصصی است. مشخصاً شورای عالی فضای مجازی باید از حیث تطبیق این قانون برنامه با سیاست‌های کلانی که ابلاغ شده باید ورود کند و به‌نظر من قبل از این‌که مجلس بررسی کند باید نظر بدهد. در نهایت مهر تأیید این‌که این برنامه در مسیر تحقق آن سیاست قرار دارد. یک محور کلی و مهم است.

متاسفانه همیشه در شرایط خطیر و حساس کنونی هستیم. این برای ما خوب نیست. در همین سالن جلسات پژوهشگاه، سه یا چهار سال پیش یک نشستی داشتیم در مورد تجربیات سایر کشورهای پیش‌رو که عمدتا آینده نزدیک‌شان را سایبر- فیزیکی تعریف کرده بودند. خاطر من است که آقای دکتر کریمی قهرودی،  گزارشی از برنامه سوسایتی پنج ژاپن ارائه نمودند، تجربه اینترنت پلاس چین را گفت، تجربه اینداستری چهار اتحادیه اروپا را گفت و سایر کشورها را گزارش مفصل داد. این پرسش مطرح شد که آینده نزدیک ما که نمی‌تواند سایبر فیزیکی نباشد، چگونه است؟ در باب برنامه ششم یک خاطره عرض کنم که من در آن زمان در مرکز ملی فضای مجازی بودم، احکام برنامه ششم را ما با رویکرد ساحت دوم حکمرانی جمهوری اسلامی آماده کردیم و این مقارن شد با تغییر ریاست مرکز ملی و استقرار تیم جدید و ما احکام را خدمت تیم جدید ارائه کردیم که در خلال بررسی برنامه ششم به دولت پیشنهاد بشود. یکی از مسولان مرکز به من گفت: که حوصله داری؟ بیکاری؟ چرا می‌خواهی مسئولیت مرکز را زیاد کنی و از این نوع تعابیر… . ما قبلاً در برنامه ششم دعوا داشتیم که عبارت فناوری اطلاعات و ارتباطات که در یک محور ذکر شده باید اصلاح شود و باید بشود فضای مجازی. چرا که فضای مجازی عام‌تر از فناوری اطلاعات است. نگاه دیگر این بود که، فضای مجازی در تمام حوزه‌های راهبردی جمهوری اسلامی باید دلالت سیاستی ـ برنامه‌ای داشته باشد چرا که فضایی ذوابعاد است و تمامی شوون جامعه را دارد. آن زمان چالش در این حد بود و بزرگواران دولت و مجمع حرف ما را نپذرفتند و در نهایت سیاست‌های کلان برنامه ششم، با عنوان فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات ابلاغ شد و بر آن اساس قانون برنامه تدوین شد. الان برمی‌گردم به برج شهریور سال 1401 که سیاست‌های کلان ابلاغ شده و در این سیاستها عنوان فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات کلا حذف شده است! یعنی ما یک عقبگرد عجیب داریم. فلذا در ارزیابی مشکل برنامه هفتم باید به هشت ماه قبل برگردیم و بررسی کنیم. در سیاستهای ابلاغی فضای مجازی را در عدمتا در ذیل محور علمی، فنی، آموزشی آورده اند و این اوج فاجعه است که هسته مرکزی مرکزی نظام جمهوری اسلامی، فن‌آوری اطلاعات و فضای مجازی را برده ذیل محور علمی، فنی، آموزشی. ژاپن در جامعه پنج که ارائه میدهد فضای سایبرش مکمل فضای فیزیکی‌اش در یک رفت و برگشت جدی دوطرفه قرار دارد و بر اساس این مدل مفهومی برنامه ریزی میکند و واقعیت‌های میدان هم همین را می‌گوید. کسی نیست حوزه‌ای را مثال بزند که رابطه دوطرفه فضای مجازی و فیزیکی نداشته باشد. هر جا می‌روی از آموزش، دانشگاه، بازار مبل‌فروشی، کشاورزی همه با فضای مجازی درگیری دارند. در تمام این حوزه‌ها رابطه دوطرفه بین فضای سایبری و فیزیکی وجود دارد. ولی ما که در مواجهه روشمند با فضای مجازی جزء کشورهای پیش رو بوده‌ایم در سیاست‌های کلان برنامه هفتم فضای مجازی را اینگونه به محاق می‌بریم. حالا الان چه انتظاری از دولت دارید که برنامه‌ای را بیاورد که نگاه جامع را تامین کند؟

محور بعدی مشکل برنامه هفتم نداشتن نگاه جامع به فضای مجازی است. از سوی دیگر در احکام برنامه هفتم، بسیاری از احکام وجود دارند که تیز نیستند، کلیاتی‌اند که بلد بودیم. فارغ از آن عقبگردی که داشتیم و جای خودش جای بحث است. برنامه باید دقیقا مشخص کند که چه کسی چه کاری را با چه بودجه‌ای باید انجام دهد. جایی که گفته صدا و سیما، مسئول تنظیم‌گری صوتی و تصویری فراگیر، این را که همه می‌دانستیم ثم ماذا؟ برنامه باید تیز باشد تا تکلیف فلان دستگاه را مشخص کند که در ذیل این سیاست کلان دقیقا چه کاری را با چه بودجه‌ای در چه زمان انجام بدهد. این مشکل در احکام برنامه در بخش فضای مجازی که دقت کردم به وفور دیده می‌شود. مواردی هم که وجود دارد عجیب‌اند. مثلاً پیشرفت 99 درصد شبکه ملی اطلاعات که چرا 98 درصد نه؟ یا 97 درصد نه؟ در حالی که برای تحقق بندهای شبکه ملی اطلاعات باید احکام دقیق ذکر می‌شد. آن بحث به حاشیه رفتن شوراهای عالی که در مقدمه عرضم گفتم در این برنامه کلا کاری با مرکز ملی فضای مجازی و شورای عالی ندارند البته جز بحث‌های امنیتی که به‌خاطر مباحث خاصی که امنیتی‌ها خودشان بلد هستند، در برنامه نوشتند که موارد امنیتی‌اش با مرکز ملی فضای مجازی است. جالب اینکه وقتی مجلس محترم مشغول بررسی طرح صیانت بود عده‌ای به جد مدعی بودند که چون وظیفه سیاستگذاری فضای مجازی با شورای عالی مجازی است و مجلس نباید ورود کند ولی الان کاملا خلاف آن رویه را می‌بینیم؛ این خوب نیست. کوتاه اینکه اگر شورای عالی و مرکز ملی را نمی‌خواهیم خب تعطیل کنیم. و این کارهای خوبی که جمهوری اسلامی می‌خواست انجام بدهد می‌دهیم مجلس یا همان شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای عالی امنیت ملی یا وزارت ارتباطات انجام دهد. خیلی خیال‌شان راحت است که جایی به نام مرکز ملی فضای مجازی و شورای عالی هست که حکمرانی کلان فضای مجازی کشور را سیاستگذاری و راهبری می‌کند، ولی وقتی با برنامه هفتم مواجه می‌شویم می‌بینیم اثر جدی‌ای از مرکز ملی نیست. کمی بیشتر می‌خواهم وارد جزئیات احکام بشوم. در فصل سیزده ماده 64 که 99 درصد شبکه ملی اطلاعات را عرض کردم، می‌دانیم که شورای عالی فضای مجازی مصوب کرده و در برنامه‌اش است، الان برای پیشرفت شبکه ملی اطلاعات آیا دولت نیازمند هیچ حکمی نیست که دقیقا بگوید چه کسی چه کاری باید بکند و با چه هزینه‌ای؟ مثلا تحقق اهداف لایه خدمات پایه کاربردی یا بحث سیستم عامل نیاز به حکم ندارد؟ یا به قول شما اگر بخش خصوصی برای اجرای برخی موارد ورود نکرد، دولت نباید هیچ کاری را انجام بدهد؟ یک گریزی بزنم اینکه نگاه حکمرانی خوب (good governance) به صورت ناشیانه‌ای در برنامه هفتم موج می‌زند! یک اتفاق پنهان و عجیب و غریب در کشور ما افتاده که در یک دهه گذشته خصوصا با یک فرآیند تدریجی و پنهان ادبیات گودگاورننس ذهن غالب مسئولان کشور را تصرف کرده است. بسیاری کلمه خوب (good)  را در عبارت حکمرانی خوب، به معنای صفت این الگوی حکمرانی گرفته‌اند در حالی‌که این یک عبارت خاص است و پسوند خوب به معنای صفت واقعی‌اش نیست. گودگاورننس یک ترکیب یا عبارت خاص است که برای یک نوع از الگوی حکمرانی. پرسش این است که آیا این الگوی حکمرانی متناسب با حکمرانی مطلوب جمهوری اسلامی است؟ دوم این‌که چه تبعاتی دارد که ما حواس‌مان بهش نیست؟ این سوالات بی‌پاسخ است که خیلی راحت از کنارش رد شدیم. گودگاورننس با اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی که بر اساس آن جمهوری اسلامی شکل گرفته است، مغایرت دارد. صریح حرف می‌زنم و با هر کسی می‌توانم در این مطلب مناظره کنم. البته گودگاورننس چیزهای خوبی هم

دارد و هیچ نظریه‌ای که صددرصد بد نیست. مثلا فلسفه تکنولوژی مارکس انصافا بصیرت‌های خوبی به ما در مواجهه با تکنولوژی می‌دهد، ولی ما هیچ‌وقت نظریه مارکس را به‌عنوان نظریه و الگوی کشور اقتباس نمی‌کنیم. گودگاورننس چیزهای خوبی دارد که بعضا نیاز امروز کشور ما هست، ولی آیا این می‌تواند چارچوب نظری حکمرانی جمهوری اسلامی و مشخصا فضای مجازی باشد؟ مطمئنا نه. حداقل اشکال الگوی حکمرانی خوب، این است که وابستگی ما به جریان استعمار مجازی را تامین می‌کند و اتفاقا یکی از مهمترین اهداف پنهان و کارکردی‌اش همین است. وقتی شما شأن سیاستگذارانه متولی‌گرایانه خودت را کلا فراموش می‌کنید در برنامه هفتم و فقط شأن تنظیم‌گرانه برای خودت قائل می‌شوی، این یکی از لک و پیس‌های ناشی از نگاه گودگاورننسی به حکمرانی‌ات است. اگر بخش خصوصی حاضر نبود و یا نخواست برنامه‌ها و اولویت‌های شما را به پیش ببرد چه می‌کنید؟

در بخش خصوصی ما، یک غول‌هایی از این طرف یا آن طرف آمده‌اند و چنبره زده‌اند بر حوزه خصوصی و آن منویات کلان گفتمان سیاسی ـ اقتصادی خودشان را دنبال می‌کنند و شبکه‌سازی می‌کنند و شما انتظار دارید این شبکه‌ها بیایند منویات و اهداف کلان برنامه تو را توسعه بدهند؟ اگر نکردند چه؟ و شما صرفا می‌گویید که من کلا کنار می‌ایستم و آقایان بخش خصوصی بیایند و برنامه‌ها و اهداف من را انجام بدهید و من بین‌تان می‌ایستم و صرفا تنظیم‌گری می‌کنم. دوباره تکرار می‌کنم که گودگاورننس چارچوب نظری حکمرانی جمهوری اسلامی نیست و متاسفانه آدم‌هایی با چهره‌هایی بسیار موجه و مومن که اکثرا مهندسین باهوشی هستند که رفته‌اند و تکنیک‌های تنظیم‌گری را یاد گرفته‌اند و این تکنیک‌های تنظیم‌گری در کمترین زمان ممکن با بیشترین اشراف، یک تسلطی در سطح به شما ارائه می‌دهد. این خیلی جذاب است برای خیلی از مدیران جمهوری اسلامی. ولی جهتی که شما را می‌برد و سمت و سویی که به فعالیت‌های شما می‌بخشد، یا نظمی که به شما می‌دهد، توسط علم مهندسی و هوش تکنیکی قابلیت ارزیابی ندارد و در دام آن چیزی می‌افتد که آقای دکتر مشایخی در سخنرانی اش اشاره دارد یعنی تکنوکراسی! من اخیرا فیلم سخنرانی‌ای از دکتر مشایخی در امریکا دیدم که می‌گوید که ما در سازمان برنامه و بودجه، مرکزی را ایجاد کردیم برای توسعه نگاه تکنوکراتیک در ایران، بعد دیدیم آنجا ثباتش پایین است، رفتیم به دانشگاه صنعتی شریف و آنجا دانشکده فلان را راه انداختیم. یعنی همان چیزی که من گفتم. مهندسین باهوش را جمع می‌کنند و عموما هم آدم‌های حزب‌اللهی، مذهبی و انقلابی و به آنها تکنیک‌های تنظیم‌گری در سطح را ــ که نظم قدرتمند در سطح را ارائه می‌دهد ــ آموزش می‌دهند بعد سوق می‌دهند به داخل ساختار جمهوری اسلامی و همه‌جا هم می‌روند و الان در اقتصاد، فرهنگ، فضای مجازی‌ و … حضور جدی دارند و دارند تند تند تنظیم‌گری می‌خوانند و تکنیک‌های تنظیم‌گری یاد می‌دهند و یک آدمی پیدا نمی‌شود که بپرسد در تنظیمی که داری انجام می‌دهی، جهت‌گیری اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی کجاست؟ و در مقابل این پرسش پاسخی ندارند چون سوادش را ندارند. فراتر از این بحران جمهوری اسلامی این است که از اول انقلاب تا حالا، مراکز سیاستگذاری مهم کشور دست مهندسان و پزشکان داده است.

بحثم را ادامه بدهم که در ماده 66 اشاره شده که سند اقتصاد رقومی باید بعد از شش ماه از این برنامه، تدوین بشود. تدوین این سند اگر به همین راحتی بود، چرا انجام ندادند و احکامش را اینجا بیاورند؟ از این موارد الا ماشاءالله در این سند وجود دارد. در سند برنامه نوشته شده “در رعایت سند راهبردی مجازی”… کلمه رعایت یعنی چی؟ یعنی از کنارش رد شویم بهش سلام کنیم؟ نکته این است که اگر رعایت معنایش این است که در ذیل سیاست‌ها و برنامه‌های آن سند باید نوشته بشود، خب صریح بگوییم. اگر قرار است نوشته نشود، آقا تعارف نکنیم. بدون تعارف عرض میکنم که رخدادهای سال گذشته یک مقدار زیادش ناشی از رفتارهای ناکارآمد ما در طی این حکمرانی چهل‌ساله‌مان بوده است. با یکدیگر تعارف کردیم. این رخدادها که رخ می‌داد، هزینه می‌دادیم، شهید می‌دادیم، کتک می‌خوردیم، فحش می‌خوردیم، هنوز هم این اتفاقات دارد می‌افتد. من جایی ‌گفتم به نظر من اینها از یک بعدی فرصت هم هست. فرصت اینکه یک بار از تعارف بیاییم بیرون، مدیری که ناکارآمداست و تعهدی به کلیت انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ندارد از او خداحافظی کنیم. البته تفسیر انقلاب اسلامی الان از لحاظ سیاست و برنامه رهبری است و نه کس دیگر. الان نهادهای انتصابی ما را که مرور می‌کنید، با افرادی برخورد می‌کنید که یا فهم درستی از موضوع ندارند، یا تعهد کافی ندارند، یا حال انجام ندارند. (خداوند به خارجی‌ها و غربی‌ها لطف نمی‌کند که پیشرفت می‌کنند، خداوند سنتش این است که هر کسی کار کرد و تلاش کرد و شبانه‌روز نخوابید و فعالیت کرد و با خودش تعارف نکرد خدا بهش برکت می‌دهد و توسعه پیدا می‌کند. جامعه‌ای که سستی کند، تنبلی کند خدا می‌گوید خودت خواستی دیگر).

مطلب دیگر اینکه این سند بالفرض آماده شد چرا باید به تصویب هیئت وزیران برسد؟ همین این که موضوع تخصصی است و نهاد صالح برای تصویب آن شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملی است. آقای دکتر آقامیری بزرگوار ایشان باید این حرف‌ها را بگوید. آقا بالاخره من اینجا چه کاره هستم؟ شما چرا از من عبور می‌کنی به همین راحتی.

در همان ماده 66 اشاره شده که دسترسی به داده‌ها محدود است به وزارت ارتباطات، خیلی از دستگاه‌های ما هستند که داده‌های بسیار زیادی دارند. اصولا در برنامه هفتم باید برای داده‌های کل دستگاه‌های کشور فکر درستی بشود و محدودشدن به داده‌های وزارت ارتباطات ناقص است. عین بند این است: وزارت ارتباطات، فن‌آوری و اطلاعات مکلف است با رعایت قانون مدیریت داده‌ها، به منظور فراهم کردن و تسریع نوآوری مبتنی بر داده‌ها در خدمات و محصولات دسترسی  کسب و کارهای رقوم داده‌ها و اطلاعات خود را با حفظ امنیت و حریم خصوصی فراهم نمایند. چرا فقط وزارت ارتباطات؟ بقیه دستگاه‌ها این داده‌ها را ندارند؟ آنها هم مشمول این قضیه هستند. وقتی می‌گویم نگاه جزیره‌ای داریم و نگاه جامع به فضای مجازی نداریم، این نمونه‌اش است.

یک وقت است ما به مسوولان و نخبگان نقد میکنیم که چرا به سمت گودگاورننس رفتید. این نقد، نقد درستی هم است و بحثی سر آن نیست. ولی چه باید بکنیم را روشن نکرده‌ایم. در سال 89 رهبری در بحث ضرورت تحول علوم انسانی راهکار را گفتند. الان تقریبا 13 سال از آن ابلاغیه ضرورت تحول علوم انسانی گذشته و قرار بوده که برای تحول علوم انسانی و اجتماعی موجود و تولید نظریات متناسب با شاخص‌های بومی اقدامی بشود و مثلا به نیاز امروز دولت پاسخ بدهند که اگر دولت پرسید در باب مواجهه با فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات و بحث حکمرانی مطلوب جمهوری اسلامی به من نظریه و الگو بدهید عده‌ای بدین پرسش پاسخ روشن بتوانند بدهند. واقعیت این است که ما در بعد اثباتی‌اش هم درست کار نکردیم. آن نکته‌ای که عرض کردم وضعیت امروز ما یک مقدار زیادش ماحصل این چند دهه تعارف و کم‌کاری‌اش است. مصداقش اینجاست. الان در اقتصاد، فرهنگ، حوزه حکمرانی، مواجهه با فن‌آوری و سایر حوزه‌ها اندیشه و نظریه علمی که بتواند وضع موجود را تبیین و تحلیل کند و تجویز کند البته با رویکرد و مبنای دینی بسیار کم داریم. این کم‌کاری اول و آخر مسئولین مشخصا حوزه شورای انقلاب فرهنگی و شورای تحول علوم انسانی است. آقایان باید پاسخ بدهند امروز که در طی 13 سال گذشته برای پاسخ به آن جوانان مهندسی که توسط آن امثال دکتر مشایخی تکنوکرات می‌شوند، چه نظریه بدیلی روی میز گذاشته‌اند؟

در بررسی جزئی‌تر بندهای برنامه بیشتر ورود کنم. در ماده 77 گفته شده که “به منظور تقویت کارآیی و اثربخشی رسانه ملی برای گسترش و تعمیم فرهنگ اسلامی ایرانی و مواجه موثر با جنگ روانی و تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان و ایجاد تحول در محتوا رویکرد و سازوکار یک، الف، سازمان صدا و سیما مکلف است به تولید و پخش محتوای هویت‌محور”… خب این را که می‌دانستیم. می‌گویم تیز نیست و تاثیری ندارد خنثی است، مثالش این است. یا آقایان برنامه‌ای ندارند، که این جوری نوشته‌اند و یا برنامه‌ای دارند و نمی‌خواهند بگویند الان و صرفا یک تایید کلی می‌خواهند بگیرند و بروند کار خودشان را بکنند و مثلا به تربیت و تقویت سلبریتی‌های بی‌هویت اهتمام بورزند. طرف می‌خواهد کار خودش را بکند، یک چیزی می‌نویسد و تصویب هم می‌شود. مجلس ما هم مجلس عوام است و متوجه نمی‌شود. یک اصلاح ساختاری جدی می‌طلبد. من منکر مجلس عوام نیستم. ولی مجلس عوام از آن حیث که عوام است، توان تخصصی کافی برای ارزیابی و تصویب موارد تخصصی را ندارد. من نمی‌گویم که اینها نباید باشند، فکری کنید برای حل این مسئله. غربی‌ها هم بالاخره فکرهایی کردند، تدابیری کردند برای این مطلب. حداقل این است که در این بندها مثلا مصوبه و یا تایید شوراهای عالی تخصصی را بگیرند این مطلب بهتر تامین می‌شود.

محور بعدی، در فصل 19 برنامه است که کلیت فضای مجازی تقریبا غایب است. من گفتم که فضای مجازی را اگر ما در تمام حوزه‌های زیستی‌مان واجد دلالت بدانیم، باید در فصل 19 هم اثری از آن پیدا کنیم. فصل 19 در بحث ارتقای نظام آموزشی تقریبا غایب است. مثلا شما مصوبه مهمی داشتید در شورای انقلاب فرهنگی تحت عنوان سکوهای یکپارچه آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، تربیتی، خب این کجاست در حوزه آموزشی؟ بحث تولید محتوا غافل است در این فصل، بحث سواد مجازی نیست. بحث تنظیم‌گری محتوا در مدارس نیست. بعد از دوران کرونا دیگر خصوصا کودکان و نوجوانان به شدت در عالم مجازی زیست می‌کنند. این‌که من برای اینها سکوهای متناسب و قابل تنظیم و دو محتوای متناسب و سه بتوانم در یک اکوسیستم دور هم جمع بکنم و اینها را به آن سمت سوق بدهم، این موضوع اولیت‌دار نظام آموزشی من است. این مسئله خیلی تیز جمهوری اسلامی است که در فصل نوزده باید مورد توجه قرار می‌گرفت که اصلا اثری از آن وجود ندارد. یا بحث توانمندسازی معلمان و والدین در حوزه حضور مجازی‌شان در این بند وجود ندارد. همین مشکل در بحث فصل بیست هم است. در فصل بیست، فضای مجازی به آن جامعیت که عرض کردم غایب است. آنجا که بحث ارتقای نظام علمی، فن‌آوری، پژوهشی می‌پردازد، آنجا باز هم غیبت جدی وجود دارد. مثالش اینکه در سیاست‌های ابلاغی دور اول شورای عالی فضای مجازی یک بند مهمی داریم برای تربیت متخصص در حوزه‌ها و ابعاد فضای مجازی. این موضوع مهم است. الان ما با یک مهاجرت جدی در حوزه برنامه‌نویس‌ها در کشور مواجه هستیم. بحران داریم در آینده نزدیک. در دنیایی که به قول حضرت آقا دوران کوانتوم و هوش مصنوعی است، شما متخصص لازم دارید تا بتواند کوانتوم و هوش مصنوعی را توسعه بدهد. اینها به خاطر فاصله دلار و ریال یا فریلنسری کار می‌کنند یا مهاجرت کردند. شما برای تامین این خلأ چه برنامه‌ای دارید؟ برای حل این مسائله ساده و تیزی که عرض کردم، مهاجرت برنامه‌نویس‌ها را گفتم که بحران جدی داریم و گزارش امنیتی می‌خواندند و من گوش می‌کردم، الان بحران جدی در این حوزه داریم، ولی در این برنامه هیچ اشاره‌ای به آن نشده است. برای ارتقای نظام علمی، فن‌آوری، پژوهشی که خدمت‌تان عرض کردم در فصل بیست است، آنجا دوباره غیبت سکوهای یکپارچه وجود دارد. مصوبه شورای انقلاب فرهنگی که حضور ذهن دارند که در دوران کرونا چنین سکوهایی را مصوب کرد. بحث آموزش مجازی را هر چه دقت کردم چیز مشخصی که به آن اشاره کرده باشد، ندیدم. بخواهیم یا نخواهیم ما با آموزش آمیخته در کشور مواجهیم. در محور بیستم، یک اشاره کرده و گفته که آموزش بین‌المللی الکترونیکی. اما در بندها هر چه جستجو کردم، اثری از آن پیدا نکردم که بالاخره چه دلالتی در احکام دارد اما پیدا نکردم. در ماده 102، نوشته که در باب قدرت سایبری دستگاه‌ها با مرکز ملی همکاری کنند، همین. باید در قانون برنامه بالاخره چه کاری، توسط چه کسی با چه مبلغی؟ فردا وزیر ارتباطات یا وزارت ارشاد و … اعلام می‌کند که می‌خواهد در این موضوع با مرکز ملی همکاری کند. بعد مرکز ملی پاسخ داد که این کار را انجام بدهید. پاسخ خواهد امد که من در این کار جدید ردیف بودجه ندارم!  این بوده‌ها. این بوده مکرر. به وزیر محترم علوم می‌گفتند در شورای عالی انقلاب فرهنگی فلان کار را بکنید، می‌گفت در برنامه بودجه مصوب که ابلاغ من شده است، این وجود ندارد. منبعش پیش‌بینی نشده است.

من سعی می‌کنم نظام مجازی کشور را با آن سه لایه‌ای پایه، عملیاتی و ارزش افزوده بررسی کنم اجمالا. در مورد سرویس‌های پایه که تکلیفمان مشخص است ولی آیا در برنامه هفتم توسعه نسبت به شناسایی سرویس‌های اپرشنال کشور و همچنین برای اجرایی‌شدن آن فکری شده است؟ من فکر می کنم نگاه جامع به این معنا وجود ندارد.

در خاتمه عرض میکنم که لازمه تدوین این برنامه این بود که همان طور که وقتی اقتصادی‌ها می‌آیند طبق فهم جامعی از اقتصاد نسبت به تعیین احکام اقتصادی اقدام می‌کنند در حوزه فضای مجازی هم لازم است که جمعی از افرادی با نگاه جامع به فضای مجازی و فهم درست از میدان و تحلیل درست از آینده نزدیک که در دنیا و کشور وجود دارد، و فهم درست از سیاست‌های کلانی که ابلاغ شده، می‌نشستند و با این نظم یک برنامه‌ی مشخصی را منقح می‌کردند و دلالت‌هایش را در احکام و رویکرد جامع تدوین می‌کردند. طبعا برنامه راهبردی مصوب شورای عالی فضای مجازی نزدیک ترین سند برای انجام این مهم بود. این یکی از ضعف‌های مهم برنامه است. اگر آقایان به مرکز ملی اعتماد می‌کنند، این مهم قابل انجام است و دانش آن هم هست و سریعا می‌تواند انجام شود و برنامه از این منظر فضای مجازی حداقل اصلاح و ارتقا پیدا کند.

 

لینک فیلم نشست در آپارات:
https://www.aparat.com/v/Pgqvj

میراثداران خمینی

سیره #امام_خمینی تجلی تام اخلاق و عرفان و جهاد و بندگی است ولی سیره بازماندگان امام نشان میدهد که اخلاق و عرفان و جهاد و بندگی میراثی ژنتیکی نیست و میراثدار واقعی امام چه بسا پسرک شاگرد مغازه ای از روستاهای اطراف کرمان است که بعد شهادتش هم هنوز اسمش لرزه بر اندام آمریکا و اسراییل و اذنابشان می اندازد.

امام خمینی همان خودساخته ای است که برای تربیت نفس بدفرمای، هندوانه شور را در گرمای تابستان نجف پیش روی میگذارد تا خود را برای روزهای منازعه قدرت آماده کند و در حملات شیاطین هراسان نشود و عقب ننشیند و تدبیرش از کف نرود و هم تجلیات دنیا و قدرت و دولت فریبش ندهد و به بیراهه نکشاندش و نقض غرض نشود… .

امروز میراث امام خمینی، #عرفان_در_سیاست و #احیای_دین در عصر جدید است… و اینها مبارزه و جهادی بی پایان در دو ساحت پیش روی #میراثداران_خمینی گذاشته است:

اول- #تهذیب_نفس و اصلاح و تربیت خواطر درون به صورت مستمر برای مومن ماندن به نظرگاه و غایت توحید و عدالت؛

دوم- #جهاد بیرونی برای زدودن شرک و کفر مدرن و درانداختن طرحی نو برای زیست دینی در دنیای جدید.

میراثداران خمینی راهی بلند و البته فتوحاتی بلندتر پیش روی دارند و انشالله انقلاب خمینی را به انقلاب #حجت آخرین وصل خواهند کرد.

 

عزیز نجف پور آقابیگلو

از خیال تا وهم در عالم مجازی*

1-عالم خیال واسطه بین عالم مادی و عالم عقل است و قوه خیال وظیفه حفظ صورتهای ذهنی حاصله از ادراک حسی را بر عهده دارد و اگر قوه خیال در سلطه قوه عقل قرار نگیرد گرفتار وهم خواهد شد و اوهام خواهد بافت. وهم ترکیبی ناهمگون و غیرواقعی از تصویر ادراکات حسی است که در نزد نفس حاصل شده است.

2-شیطان در عالم عقل راهی ندارد و تنها عالم نفوذش عالم خیال و وهم است.

3-عالم مجازی تجلی تام عالم خیال است که البته لزوما به قوه عقل انسجام نیافته و مردمان در عالم مجازی در ساختار سلسله مراتبی عقل زیست نمیکنند و از سوی دیگر لزوما امکان ارجاع به عالم مادی برای صحت سنجی ترکیبات خیالی و وهمی وجود ندارد فلذا شیطان قوی ترین نفوذش را در عالم مجازی تجلی می دهد… جایی که ولایت عقل تامین نشده است.

4-در رخدادهای اخیر ایران به کرات شاهد افرادی بودیم که اسیر خیال انگیزی و وهم انگیزی عالم مجازی بودند… مثلا مادر کیان پیرفلک میگفت برای بچه ام قرآن پخش نکنید. شاید بدین دلیل که فکر میکند فرزندش را ماموران امنیتی داخلی کشته اند و دقت هم نداشت که او خودش فرزند و شوهرش را به میدان درگیری برده و به کشتن داده است. او حتی با چشم خودش دیده که کسانی به ماموران و بسیجی ها تیراندازی می کنند ولی باز فکر (خیال/وهم) میکند که آن کسان، ماموران و بسیجی ها بودند.

5- اینها نشانه هایی از اختلال جدی در فاهمه است که به دلیل غلطیدن در عالم وهم حاصل شده است. این دیوانگی از کجا حاصل شده است؟ در قرآن یکی از علل دیوانگی، اثر مسّ شیطان ذکر شده است. شیطان که در عالم مجازی،( بخوانید عالم خیال و وهم)، به واسطه لشگریانش اعم از آمریکایی ها و صهیونیست ها و منافقین و … تجلی تام یافته، صبح و شام خیال مادر کیان را تصرف کرده و او را به ورطه انحطاطی رسانده که به کینه ورزی با قرآن رسیده است.

6-مادر کیان نمونه ای روشن از گم گشتگان و اسیران فضای مجازی است که تن به ولایت شیطان داده اند.

7- روشن است که اول منازعه مومنین عالم با هجمه شیطان، بازسازی فضای مجازی و عالم خیال مجازی در ذیل ولایت عقل است. این ساختار حکمرانی جدیدی می طلبد که همت جدی مؤمنان را می طلبد…  مومنان عالم! به داد مردم در عالم مجازی برسید.


عزیز نجف پور آقابیگلو


*این یادداشت در خلال اغتشاشات اخیر و بعد از هجویات مادر مرحوم پیرفلک نوشته شد.

جاده صف کنی برای نظام سلطه

به دلیل حجم آسیب های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی اینستاگرام و واتس آپ خصوصا در #اغتشاشات اخیر و عدم پایبندی مدیران #متا به قوانین کشور، نظام مجبور به #فیلترینگ این دو پلتفرم شد ستون پنجم نظام سلطه در کنار خط رسانه‌ای مغایرت این اقدام با آزادی‌های اجتماعی، اختلال در کسب و کارهای خرد مردم را بزرگنمایی کرده و خواستار رفع فیلترینگ این دو پلتفرم است و با پروپاگاندای رسانه ای سعی بر شوراندن طیف دیگری از جامعه و فشار بیشتر به نظام است.

در باب این موضوع نکات ذیل به ذهنم میرسد:

اول- تقریبا گزارش مستندی از میزان اقتصاد روی پلتفرمهای اینستاگرام وجود ندارد و موارد موجود هم عموما گزارشهای بی اساس و بدون استناد هستند.

دوم- اگر #اقتصاد_فضای_مجازی ضربه خورده، که حتما هم ضربه خورده، اقتصاد غیرمجازی به مراتب بیشتر ضربه خورده است و عامل آن هم ابعاد امنیتی ای است که نه فضای مجازی، بلکه این چند پلتفرم آمریکایی و مشخصا #اینستاگرام ایجاد کرده است

سوما: طبق آمارها، کل اقتصاد مجازی (نه فقط اقتصاد اینستاگرام که صرفا بخش کوچکی از اقتصاد مجازی است) زیر ۲درصد اقتصاد کشور است. طبعا هیچ آدم عاقلی مساله بزرگتر را فدای کوچکتر نمیکند.

چهارم: طبعا کسانی که بخشی از اقتصاد مردم را به پلتفرم‌های آمریکایی سوق داده اند امروز باید پاسخ بدهند که چرا امنیت اقتصادی و امنیت ملی را در تقابل با هم تعریف کرده اند.

پنجم: پلتفرم‌های آمریکایی هم از روز اول مثل بنز کار نمیکردند و روی سر امثال ما سلمانی یاد گرفتند… این فرصت را به داخلی ها هم، که جوانان دانشبنیان این مردم هستند، بد نیست بدهیم.

ششم: این عدم تمایل مردم برای استفاده از داخلی ها بیشتر تبلیغات رسانه ای است… حتما که بخشی از جامعه هستند که داخلی ها برایشان در حکم زهر هلائل است ولی اینها به نظر من زیر ۲۰ درصدند و مردم عادی با منطقهای مختلف مستعد مهاجرت به #پلتفرمهای_داخلی هستند… فلذا فریب جو رسانه ای عمله #جریان_سلطه را نباید خورد… اگر آمار رسانه ای ایشان درست بود جمهوری اسلامی دو ماه قبل با انقلاب حداکثری مردم ساقط شده بود!

هفتم: فلذا با سیاست‌هایی چون افزایش آگاهی ها و #سواد_فضای_مجازی مردم، ارایه مشوقهای مالی به مهاجران به پلتفرمهای داخلی، ارائه خدمات مورد نیاز مردم روی داخلی ها و … می‌توان این مهاجرت را تسریع کرد.

 

عزیز نجف پور آقابیگلو

پیاده سازی حکمرانی فضای مجازی، ضرورت امروز کشور

بخش اول: فضای مجازی ذاتا برای کنترل و حکمرانی ایجاد شده است

فضای مجازی در جامعه ما درست فهم نشده است. مقصر اصلی این مشکل هم محافل علمی ما هستند که ترجمه و معرفی درستی از آن انجام نداده اند.

فضای مجازی معادل دو عبارت انگلیسی: #Virtualspace و #Cyberspace

  • امر Virtual یعنی چیزی که “تقریبا واقعی” است نه غیرواقعی
  • امر Cyber هم ریشه یونانی دارد که به معنای فرمانروایی و سکانداری

مجاز در ترمینولوژی فلسفی و عرفانی ایرانی مقابل حقیقت و واقعیت است

ولی Virtualspace و Cyberspace فضایی واقعی هستند.

فضای مجازی یک جامعه است، فلذا عرصه حکمرانی و قدرت است و هم ابزار اعمال و قدرت و حکمرانی و با فضای مجازی دنیا را کنترل میکنند چرا که اصلا برای کنترل ساخته شده است.

ما شاهد افسانه آزادی و دموکراسی در فضای مجازی هستیم.

ما امروزه تجلی تام #حکمرانی_فضای_مجازی غربی ها را در داخل کشور می بینیم.

به همان میزان که کاربر قدرتمند شده، ساختار اجتماعی مجازی و حکمرانان آن به مراتب قدرتمندتر شده اند فلذا کاربر برخلاف کامن سنسی که دارد، اسیرتر شده است.

الگوریتم های ارتباطی پلتفرم ها، ارتباطات کاربران را هدایت می کنند و هوش مصنوعی رفتار کاربر و جامعه را رصد و تحلیل می کند و پیشنهاد محتوای جهت دار می دهد.

علت بالا رفتن دقت و نقطه زنی رسانه ها و نهادهای امنیتی غربی را در همین نکته باید جستجو کرد.

 

 

بخش دوم: “بیسوادی و منافع قبیله ای مسوولان زمینه ساز استعمار مجازی ایران شده است “

تجربه تلخ استعمار را باید مرور کرد. استعمار در اختلافات بین مردم و حاکمان محلی ورود کرده و با ارائه خدمات ارزان و خوب به مردم،  به مرور شکاف بین مردم و حاکمیت محلی را تشدید کرده و در نهایت خود را حاکم کرده اند و از آن روز به بعد چهره استعماری خودشان را نشان داده و تبدیل به اختاپوس می شدند.

در عرصه #فضای_مجازی هم شبیه این اتفاق در حال رخ دادن است.  امروز سرزمین مجازی ما در استعمار آمریکایی هاست.

در حال حاضر حاکمان و استعمارگران سرزمین مجازی ما، هر محتوایی که به مذاقشان خوش نیاید سانسور کرده و یا از روی صفحات شخصی ما حذف می کنند. نرم افزارهایی که توسط فرزندان این مردم تولید شده را از روی گوشی من ایرانی حذف میکنند.

انقلاب اسلامی که سه شعار اصلی اش استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است در فضای مجازی به محاق رفته و اول مقصر آن هم مسوولان کشور هستند. یک عده ای از مسوولان هم به جای تامین حق طبیعی مردم یعنی فضای مجازی آزاد مستقل و سالم جامعه ایرانی و ارایه برنامه اثباتی برای احقاق این حق، تنها مساله شان شده رفع فیلترینگ چند پلتفرم خارجی که امنیت ملی ما را شدیدا تهدید کرده اند. این خبط بزرگ دلیلی جز ناکارآمدی و کوتاهی و بعضا نفوذ در ارکان نظام ندارد.

مردم آزادی و حفظ حریم خصوصی و زیست سالم در فضای مجازی را مطالبه دارند و پاسخ بدین مطالبه وظیفه حاکمیت و مسوولان است.

بخش سوم: “پیاده سازی حکمرانی فضای مجازی، ضرورت امروز جامعه ایرانی”
به احترام خون هایی که دیروز توسط اغتشاشگران و تروریست ها در #ایذه و اصفهان و … بر زمین ریخته شد.
در مواجهه با اغتشاشات اخیر ما سه لایه را باید از هم تفکیک کنیم:
1- لایه اعتراضی توده مردم به اشکالات و ایرادات نظام که در فرآیندی طبیعی به مشکلات اقتصادی و اجتماعی اعتراض دارند و ما همیشه در وضعیت انتقادی هستیم چرا که همیشه با وضعیت مطلوب فاصله داریم ولی نکته مهم این است که توده مردم در نهایت مصالح و امنیت ملی شان را فدای انتقادات و اعتراضات بخشی نکرده و نخواهند کرد.
2- لایه اغتشاش گر که فهم روشنی از مطالبه اثباتی ندارند و کارشان صرفا خرابکاری است و این جماعت به دلیل توسعه ناهنجار فضای مجازی و متعاقبا بمباران رسانه ای جریان سلطه به عناد با حاکمیت و توده مردم رسیده اند.
3- لایه عناصر امنیتی خارجی که هدفشان سوریه سازی ایران است و در تلاش هستند تا همان سناریو را عینا در ایران اجرا کنند.

حال چکار باید کرد؟
ما سریعا باید نظام حکمرانی فضای مجازی جمهوری اسلامی را  طراحی و پیاده سازی کنیم. برای این کار چند ضرورت باید تامین شود:
1- باید سواد حکمرانی فضای مجازی مسوولان کشور اعم از وزرا و نمایندگان و … افزایش یابد.
2- جریان های سیاسی و مدیریتی دعواها و رقابتهای قبیله ای شان را وارد عرصه مصالح ملی که حکمرانی فضای مجازی یکی از مصادیق آن است نکنند.
3- فعالیت پلتفرم های خارجی در داخل کشور باید قانونمند شود و تابع مقررات کشور باشند و طبعا تا زمانی که مقررات کشور را نپذیرفته اند نمی توانند وارد کشور شوند.
4- توسعه پلتفرم های داخلی برای ارایه خدمات مطلوب جامعه ایرانی با بیشترین کیفیت و کمترین هزینه.

بخش چهارم: “آینده سایبری-فیزیکی ایران چیست؟”
کشورهای پیشرو آینده نزدیک سایبری فیزیکی شان را ترسیم کرده و سیاست ها، اقدامات و گام بندی شان را  نیز مشخص کرده اند.
مثلا ژاپن جامعه5 (socity5) را طرح کرده و بر اساس آن برنامه ریزی کلانی از سطح کاربر تا نهادهای آموزش عالی انجام داده است؛ همچنین اتحادیه اروپا از industry4 و چین از اینترنت پلاس حرف میزنند.
ولی در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک اشاره مبتذل به فضای مجازی شده است!
این بی توجهی مخاطرات امنیتی و اجتماعی را در پی می آورد که نمونه اش همین حادثه تروریستی #ایذه بود و فردا هم فرزندان ما دیگر ما را نخواهند شناخت چرا که در دنیای سایبری فیزیکی دیگران بزرگ شده، آموزش دیده و  تربیت می شوند.
ضرورت دارد که آینده سایبری فیزیکی ایران اسلامی در دنیای جدید ترسیم شود و بر اساس آن تقسیم کار ملی با گام بندی مشخص انجام شود.

به جای فرافکنی، بفرمایید برنامه اثباتی تان برای تامین فضای مجازی تراز جامعه ایرانی چیست؟
متاسفانه برخی  نماینده گان مجلس به جای ارائه طرح اثباتی جهت تامین فضای مجازی آزاد و سالم و امن جامعه ایرانی، ظاهرا مساله شان فقط به رفع فیلترینگ  اینستاگرام و واتسآپ متمرکز شده و فریبکارانه اذهان مردم را از مطالبه حق طبیعی شان غافل کرده و در این شوآف به دنبال جلب آرای انتخاباتی هستند. فیلترینگ و یا رفع  فیلترینگ کار آسانی است ولی کار اثباتی برای تامین نیاز و حق طبیعی مردم کار و تلاش و مسوولیت پذیر ی میطلبد که آقایان نمیخواهند زیر بار آن بروند. مجلس شورای اسلامی به ظاهر اصولگرا و انقلابی، برای تامین حق طبیعی  مردم مبنی بر فضای مجازی آزاد و سالم و با کیفیت و واجد امنیت چه کرده است؟
حاکمیت وظیفه دارد بستر زیست مجازی مردم را با تامین توامان آزادی، سلامت، امنیت اجتماعی و حریم خصوصی و با امکان ارتباط با تمام دنیا با بهترین کیفیت و کمترین هزینه مهیا کند و این با به اسارت و گروگان فرستادن مردم روی پلتفرمهای خارجی فرق ماهوی دارد.فیلرتینگ دو پلتفرم خارجی که امنیت ملی کشور را مورد تعرض قرار داده اند راهکار موقت نظام و از سرلاعلاجی بوده است.

برای مشاهده کامل این برنامه اینجا کلیک کنید

پیام رسان های داخلی بستر تامین آزادی های تمام اقشار مردم در داخل قوانین و مقررات کشور است

یکی از چالش های مهم ما در #پلتفرمهای_خارجی رگولاتوری محتوای کاربران بر اساس سیاست ها و شاخص های دل بخواهی است. مثلا #تلگرام رأسا” محتوایی را نامناسب تشخیص می دهد و کانال و کاربری را مسدود و محدود میکند. #اینستاگرام هم به همین منوال محتوایی که به زعم خود نامناسب می بیند از صفحه کاربران حذف می کند و در صورت تکرار، صفحه کاربر را هم مسدود می نماید. بدون اینکه مرجع قضایی یا هیات منصفه ای بر اساس شاخص هایی قانونی رای بر این اقدام داده باشند. طبعا این از مصادیق سلب آزادی های مدنی و تعرض به حریم خصوصی افراد است که در چارچوب * قاعده جنگل جهانی * انجام می پذیرد. از این رو یکی از دلایل ضرورت توسعه #پلتفرمهای_داخلی، جلوگیری از این اعمال سلیقه ی پلت فرم ها و قانونمند کردن ایشان در قبال فعالیت و محتوای کاربران است. پلت فرم حق ندارد بدون دستور مرجع قانونی محتوای شهروند ایرانی را از روی صفحه شخصی اش حذف کند. این مهم صراحتا در بند 10 “مصوبه سیاست ها و اقدامات ساماندهی پیام رسان های اجتماعی” مصوبه #شورای_عالی_فضای_مجازی، ذکر شده که : “…ارایه دهنده خدمات پیام رسان اجتماعی موظف به همکاری با مقامات مجاز، در چارچوب قوانین و مقررات کشور است”از سوی دیگر طبق قانون مرجع قانونی تعیین مصادیق مجرمانه ” کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه قوه قضائیه” است که همین کارگروه نیز تابع سیاست ها و شاخص های تعیین محتوای مجرمانه طبق “مصوبه سیاست ها و اقدامات ساماندهی پیام رسان های اجتماعی” است که صراحتا در بند 3-1 مصوبه مذکور وظیفه “تهیه و تدوین ضوابط و شرایط… مواجهه با تخلفات، ناهنجاری ها …” و همچنین در بند3-2 وظیفه “نظارت بر انتشار محتوا… ” بر عهده وزارت ارشاد و با جلب همکاری جمعی از دستگاه ها و نهادها و البته با تایید نهایی مرکز ملی فضای مجازی گذاشته شده است.غرض اینکه سازوکار ضابطه گزاری و نظارت و برخورد با مصادیق محتوای مجرمانه طبق روندی قانونی مشخص شده است و هر پیام رسان اجتماعی حق ندارد سرخود فعالیتی نماید و موظف است در سازوکاری مشخص، در نهایت صرفا مجری دستور قضایی است و همین فرآیند، جلوی برخوردهای سلیقه ای و شخصی شبیه آن چیزی که در پلتفرم های خارجی شاهد بودیم را می گیرد. اتفاقی که اخیرا در #پیام رسان #ایتا رخ داده و کانال مهدی نصیری را به دلیل انتشار محتوایی ناهنجار مسدود کرده(فارغ از اینکه بنده منتقد جدی مطالب جناب نصیری هستم و ایشان را مصداق فرد منحرف می دانم)، اولا خلاف فلسفه توسعه پیام رسان های بومی است و در ثانی خلاف قوانین و مقررات کشور است و ایتا هیچ مجوزی برای حذف یا انسداد محتوا یا حساب کاربری نصیری نداشته است و البته سهم بالای این اشتباه را باید در کوتاهی دستگاه های در تهیه ضوابط، نظارت و تعیین مصادیق جستجو کرد. جمهوری اسلامی به تبع گفتمان #انقلاب_اسلامی اتفاقا اول مدعی آزادی مسولانه در ذیل قوانین و مقررات رسمی است و در قیاس با نظام لیبرال دموکراسی جهانی، از دیکتاتوری پنهان و مزورانه (آنگونه که در پلتفرمهایی چون اینستاگرام دیدیم) فاصله دارد و باید هرچه سریعتر نسبت به تامین مواردی که اشاره شد اقدام نماید و جلوی برخوردهای سلیقه ای را بگیرد. حواسمان باشد که قرار نیست هرکسی که سورس و کد را در اختیار دارد، خود را سیاستگذار و مقررات گذار و ضابط قضایی تشخیص دهد و با آزادی مردم بازی کند و قرار نیست آن رویه غلط پلتفرم های خارجی در داخل کشور ادامه یابد… . به قول شاعر: آن سبو بشکست و وان پیمانه ریخت.

عزیز نجف پور آقابیگلو

آیا دچار استعمار مجازی شده ایم؟

ما در عرصه فضای مجازی، هنوز در مرحله قبل از انقلاب اسلامی بوده و عملا یک مستعمره مجازی هستیم.