نظام حکمرانی و سیاستگذاری فضای مجازی ما به شدت نیازمند تنقیح مبانی نظری و کاربردی است.
عزیز نجف پور آقابیگلو: نظام حکمرانی و سیاستگذاری فضای مجازی ما به شدت نیازمند تنقیح مبانی نظری و کاربردی است. چه کسی گفته است که good governance نظریه مختار انقلاب اسلامی است؟ بنده فاش عرض میکنم که چنین نیست تا ما نفهمیم غرب که در حال توسعه فضای مجازی است چه فهم نظری از فضای مجازی موجود دارد، به جایی نخواهیم رسید. در گام بعدی باید با توجه به شاخصهای اسلامی ایرانی، نظریه پردازی فلسفی و علمی انجام شود.
ما نیازمند سواد فناوری و الگوی اقتباس و توسعه مصنوعات غربی در ایران هستیم.
دومین پیش نشست تخصصی «همایش فضای مجازی، حکمت و حکمرانی» با موضوع «حکمت و نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی» در روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، به صورت حضوری و برخط (آنلاین) برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر عزیز نجفپور آقابیگلو، رئیس واحد الکترونیکی، دبیر شورای فضای مجازی و مشاور رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این پیش نشست و تشکر از استادان، دانشجویان و علاقهمندان بابت حضور، تاکید کرد برگزاری چنین جلساتی نشان دهنده این امر مهم است که ما عملا به این نتیجه رسیدهایم که برای مواجهه با فضای مجازی باید فهم بنیادین از آن داشته باشیم. این امر اتفاق فرخندهای است که از حدود ۱۰ الی 20سال پیش در ایران شکل گرفته و رفته رفته در حال توسعه است. روندی که در دنیا بسیار پررنگتر دنبال میشود.
وی با بیان این نکته که در این نشست به ارائه مدل پژوهش در فضای مجازی انقلاب اسلامی خواهد پرداخت افزود، من در واقع در جستجوی نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی مدلی ارائه خواهم کرد و در این ارایه ابتداءا به دنبال پاسخ به پرسشهای فلسفی یا نظری فضای مجازی انقلاب اسلامی نیستم.
دکتر نجفپور در ادامه گفت، انقلاب اسلامی از حیث مبانی، ارزش، اهداف، سیاست و رویهها با دنیای مدرن تفاوت دارد. نمیگوییم تفاوت و تعارض 100 درصد است. چون دنیای مدرن از منبع معرفت عقل و تجربه به حد اعلا استفاده کرده و این از منظر عقل و تجربه برای دنیای دین قابل تأمل است. دنیای دین از منابع معرفت، وحی، شهود، عقل و تجربه توامان استفاده میکند. این مسأله نقاط مشترکی را بین این دو عالم ایجاد کرده است. تصویر ساده سازی شده من از مدرنیته این است: انکار وحی به عنوان منبع معرفت و ارزش در عصر مدرن. کانت در مقاله «روشن نگری چیست؟» به تفصیل این موضوع را توضیح میدهد که انسان مدرن و روشنفکر، انسانی است که بر پایه عقلش ایستاده و سایر موارد را کنار گذاشته است. یعنی آن چیزی که وحی است و از آسمان میآید یا از خرافات میآید و یا از اساطیر میآید، همه را کنار میگذارد تا ببیند عقلش چه میگوید و سعی میکند عالم را با عقلش بشناسد و به آن احاطه پیدا کند. طبعا تجربه هم به عنوان مکمل این عقل مطرح شده و بسط پیدا میکند. تلقی من این است که دنیای مدرن، اینگونه بنیان گذاشته شده و طبعا یک تعارض بنیادین با دنیای دین دارد. دنیای دین بخشی از معرفت و ارزش (نه همه آن را) از وحی به دست میآورد. وحی کشف انسان نیست وحی آن چیزی است که انسان نمی توانست به آن دست پیدا کند و از طرف خداوند و به واسطه نبی به سمت انسان ساری و جاری شد.
وی افزود، معنایی که در ذهن من از نقاشی «آفرینش آدم» اثر «میکلآنژ» ایجاد میشود به نوعی تصویر طلیعه دنیای مدرن است. در این نقاشی انسان با تکلف و سختی دست خود را به سمت خدا دراز کرده است. قبلتر انسان دستش به سمت آسمان بود و از خداوند طلب معرفت، هدایت و سعادت می کرد و ارزشهایش را از او میگرفت. در طلیعه عصر مدرن، انسان عاقل شده و متکی صرف بر عقل است. ظهور عقل خود بنیاد نقاد او را به این سمت سوق میدهد که بگوید: خدایی که میگویید هست چه فایدهای برای من دارد؟. در این اثر انسان را میبینید که دست خود را با سختی و تردید به سمت خدا برده است ولی خدا اصرار دارد دستش را به سمت انسان بیاورد. نمیدانم که «میکلآنژ» در خلق اثر خود چنین منظوری داشته یا خیر، اما برای من به این معنا تداعی میشود. ادبیات نظری دنیای مدرن هم همین معنا را در ذهن من متبادر میکند. مبانی مدرنیته شامل انکار وحی در مقام معرفت و شناسایی عالم و همچنین در مقام ارزش گذاری، بنیان گذاشته شده است. این موضوع بسط پیدا میکند و علم و تکنولوژی زاییده این دنیای جدید است. به واسطه قدرتی که علم و تکنولوژی به انسان می دهد او خودش را در همه دنیا بسط میدهد. ما در ایرانی زیست میکنیم که بعد از عصر قجر، وجوه مختلف و متکثری از جامعه ایرانی (نه صد درصد) متأثر از مبانی، ارزشها، آثار و محصولات دنیای مدرن است. معماری و شهرسازی، الگوی اقتصادی، زیست فرهنگی، آداب و حتی لباس پوشیدن افراد، تجلیات عالم مدرن در جامعه ایرانی است. ما چطور جلوی ورود فرهنگ غرب را بگیریم و با آن مقابله کنیم؟ پاسخ این است که حدود دو سده دیر شده و از اواسط عصر قجر ما مدرن شده و به یکباره در دنیای مدرن افکنده شدهایم. بدون اینکه فرایند تدریجی که در غرب رخ داده در ایران و جهان اسلام هم رخ بدهد.
دکتر نجفپور در ادامه مفروضات برنامه پژوهش خود در فضای مجازی انقلاب اسلامی برای رسیدن به نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی را مطابق موارد زیر برشمرد:
نظام حکمرانی و سیاستگذاری ما به شدت نیازمند تنقیح مبانی نظری و کاربردی است. مثال عرض می کنم، اگر در مقام نظر تکنولوژی را امری خنثی ببینیم، به نوع خاصی از سیاستها میرسم که در حال حاضر جمهوری اسلامی به آن رسیده است. با سرعت زیاد تکنولوژی را توسعه میدهیم بدون اینکه تامل نظری و اجتماعی در مورد آن داشته باشیم. تکنولوژی به لوکوموتیو تحول در جامعه ایران تبدیل شده است. گویا هرچه تکنولوژی توسعه یافتهتر باشد ایران هم توسعه یافتهتر خواهد بود.
اگر من تکنولوژی را آنگونه که «هایدگر» مد نظر داشت بفهمم، اصولا نباید آن را توسعه بدهم و باید در مقابل تکنولوژی که به جامعه هجوم آورده است به سمت توسعه هنر و عرفان بروم. اگر تکنولوژی را مانند «فینبرگ» بفهمم به نوع متفاوتی از سیاستها و اقدامات میرسم.
نظام آموزشی و پژوهشی در فضای مجازی ایران به شدت فقیر است. نه تنها مشخصا به فضای مجازی نپرداخته بلکه بدتر از آن نگاه جامع به آن نداشته است. یعنی فضای مجازی را یا بدل از تکنولوژی گرفته، یا بدل از رسانه و ارتباطات و یا موارد دیگر. به علت نداشتن فهم درست از فضای مجازی، ما وضعیت آشفته ای در پژوهش مجازی داریم.
وی افزود، پژوهش در فضای مجازی را میتوان در سه مقوله دنبال کرد. اول مطالعات بنیادین نظری، که به دنبال فهم ماهیت ابعاد فضای مجازی است. دوم بحث راهبردی یا همان کار سیاستی که در حال حاضر در جامعه انجام میشود. مانند سیاست ما در مقابل شبکههای اجتماعی، توسعه هوش مصنوعی و امثالهم. از آنجا که این سیاستها اصولا مبتنی بر نظریه مختار اسلامی-ایرانی نیستند عمدتا اتفاق دیگری را در جامعه رقم میزنند. سوم مقوله کاربری موضوعی است که فعلا به آن ورود نمیکنم.
وی با بیان توضیحاتی در خصوص مدل مفهومی پژوهش و نظریه فضای مجازی تاکید کرد، اگر میخواهیم کار نظری در حوزه فضای مجازی انجام بدهیم، چه با رویکرد انقلاب اسلامی چه با رویکرد غیر انقلاب اسلامی، باید به این موارد ورود نظری کرده و به مسائل نظری پاسخ بدهیم. این موارد شامل: حوزه نظری سایبرنتیک، نظریه رایانش، نظریه هوش مصنوعی، نظریه واقعیت مجازی، نظریه فناوری، نظریه آموزش و تربیت در فضای مجازی، نظریه اجتماع و فرهنگ مجازی، نظریه شبکه اجتماعی و رسانه، نظریه اقتصاد فضای مجازی، نظریه سیاسی و حکمرانی فضای مجازی (که بسیاری در این حوزه از ادبیات good governance صحبت می کنند اما فهم درجه دوم از این موضوع پیدا نکردهاند. چه کسی گفته است که good governance نظریه مختار انقلاب اسلامی است؟ بنده فاش عرض میکنم که چنین نیست.) و سپس نظریه اطلاعات. اینها حوزههای نظری هستند که باید در تنقیح مبانی نظری مطلوب به آنها پرداخته شود. مطلوب من چیست؟ ممکن است ژاپن مطلوب دیگری داشته باشد. چین مطلوب دیگری داشته باشد. انقلاب اسلامی باید در این حوزهها نظریه مختار خود را منقح و شفاف کند.
دکتر نجفپور ادامه داد، در این مدل مفهومی یک استقرا و قیاس توام انجام شده است. هرکدام از این حوزهها با هم تداخل دارند. من ابعاد این عالم که به صورت استقرایی و قیاسی به آنها رسیدهام را احصا کرده و گفتهام که فضای مجازی این ابعاد را دارد. باید در هرکدام از ابعاد رویکرد مختار مشخص شود و طبعا به تعداد نظریه پردازان پاسخ وجود دارد. من فقط سعی میکنم جامعیت و مانعیت نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی را تأمین کنم. من چطور به این مدل رسیدهام؟ حوزههای مختلف نظری در ساحت انسانی اجتماعی را تفکیک کردهام. یک ساحت، ساحت فلسفه است و یک ساحت، ساحت علوم اجتماعی. در ساحت فلسفه، مقولاتی که در باب مجازیت یا سایبرنتیک مطرح شده این موارد است. از حیث اجتماع بودن جامعه مجازی هم نظریاتی که در دنیا وجود دارد یا در حوزه سیاست و حکمرانی است یا در حوزه اقتصاد یا در حوزه فرهنگ و اجتماع یا در حوزه آموزش و تربیت و غیره. در قسمت شبکه اجتماعی و رسانه، رسانه منظور بوده که چون در عالم مجازی شبکه اجتماعی موضوعیت پیدا میکند، اضافه شده است. چه فرایندهایی باید طی شود؟ در تمام این حوزهها اگر به دنبال نظریه فضای مجازی انقلاب اسلامی هستیم باید در گام اول بدون تعارف گزارشها و پژوهشهای تحلیلی-انتقادی نظریههای موجود و پشتیبان فضای سایبر ارائه شود. یعنی اولا تا ما نفهمیم غرب که در حال توسعه فضای مجازی است چه فهم نظری از فضای مجازی موجود دارد، به جایی نخواهیم رسید. ثانیا باید نظریههای احصا شده از نظر ساختار درونی و از حیث تطبیق با مبانی دینی-ایرانی واکاوی و نقد شوند و در مرحله سوم نظریه پردازی و تولید نظریه فلسفی و همچنین علمی بر اساس شاخصهای اسلامی-ایرانی انجام شود.
تمدن غرب وجوهی از حقانیت را دارد، به آن دلیل که از عقل و تجربه بشری مستفیض شده و به همان میزان که از وحی و شهود فاصله گرفته دچار ناحق هم شده است. پس غرب ملغمهای از حق و نا حق است. الگوی مواجهه با این غرب، الگوی انتقادی است. انتقاد نه به معنای ناسزا گفتن، انتقاد به معنای شناختن و سره از ناسره کردن. سره را اقتباس کردن و در مقابل ناسره مواجهه روشمند داشتن. از این منظر، ما به دنبال گفتوگو و نقد روشمند غرب بر اساس شناخت دقیق از آن هستیم. اصل چالش و مشکل در جامعه کنونی بیسوادی ما در قبال غرب است. اگر ما غرب را خوب بشناسیم طبعا بسیاری از این اتفاقاتی که در جامعه ما رخ می دهد، رخ نخواهد داد. گاهی این گونه تلقی میشود که منتقد غرب یعنی مخالف صفر تا صد غرب. در حالی که اینگونه نیست و مقدمه نقد، شناخت است.
الان در مقابل غرب موضع میگیریم درحالیکه در واقع غرب سالهاست که آمده و ما حدود دو سده است در ملغمه ای از غرب فرهنگی زیست میکنیم و ستون فقرات ایران سنتی را شکستهاند. شما با ایران قبل قجر نسبتی ندارید و متناسب با معماری و ساختار دنیای جدید و دنیای غرب بازآرایی شدهاید. وقتی من بدون اینکه بخواهم و انتخاب کنم در ساختار اجتماعی، اقتصای، سیاسی و فرهنگی معماری شده متناسب با مبانی و ارزشهای فرهنگ غربی افکنده شدهام، ناگزیرم برای زیستن از علم غربی هم استفاده کنم. در فناوری هم به اعلا درجه چنین چیزی وجود دارد. مطلب دوم این است که ما فقط چالش نظری با غرب نداریم. این گونه نیست که صرفا فیلسوف ما با فیلسوف غرب در حال چالش باشند. ما در ابتدای عهد صفویه نیستیم بلکه با هیمنه قدرت علم و تکنولوژی غرب مواجه شدهایم. مقوله قدرت و سیاست غرب، در حال از بین بردن استقلاب و هویت جامعه است. پس ناگزیر به سراغ مقولههای قدرتساز و ایجاد کننده انسجام میرویم. اینجاست که باید الگوی مواجهه برای دوران گذار داشته باشم. به همین دلیل من همیشه این موضوع را تکرار کردهام که ما نیازمند الگوی اقتباس و توسعه مصنوعات غربی در ایران هستیم. این الگو روشن میکند که من چگونه مصنوعه غربی که در اینجا میتواند فناوری اطلاعات، فضای مجازی و … باشد را وارد جامعه ایرانی کنم به نحوی که در جامعه ایران هضم شود، روحش مسخ شود و در مسیر اهداف ایرانی قرار گیرد.
دکتر نجفپور در ادامه گفت، امیدوارم روزی دانشکدههای علوم اجتماعی به این بلوغ برسند که فناوری را به عنوان موجودیتی زنده در زیست بوم اجتماعی فهم کنند. در آن زمان میتوانیم مواجهه خود را با فناوری و سایر مصنوعات غرب روشمندتر کنیم. من اسم این موضوع را «سواد مواجهه با مصنوعات غربی» میگذارم و سواد فناوری بخشی از ان است. فهم دینی و هویتی ما حتما متفاوت از انسان 200 سال گذشته است. این به معنای نسبی انگاری در دین نیست. بلکه بر اساس منطق موقعیت بدین معناست که باید آن معرفت و معنا در موقعیت فعلی بازتعریف شود. ما نیازمند الگوی اقتباس و توسعه روشمند تمام مصنوعات عالم جدید هستیم و این امر نیازمند دکترین، سیاست و الگو برنامه جامع است.
دکتر نجفپور در پایان ابراز امیدواری کرد برگزاری این جلسات جامعه را به سمت افزایش سواد مواجهه با غرب پیش ببرد. وی برگزاری این دست از نشستها را همچون ضربات کوچکی دانست که بر معنایی که غرب را در بر گرفته و جامعه ایرانی را هم به نوبه خود تحت شعاع قرار داده، وارد میشود. وی افزود ما چارهای جز این نداریم که با برگزاری این جلسات و وارد کردن ضربات کوچک و پیوسته بتوانیم به مرور فرایند بازگشت تاریخی به انسان دینی در عصر جدید را رقم بزنیم.