الگوی مواجهه با تحولات پارادایمی

اخیرا مصاحبه ای از جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی منتشر شده که ایشان به صراحت به نفی علوم انسانی اسلامی و علم دینی میپردازد.
سوابق ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی و کنگره علوم انسانی اسلامی و همچنین کنشگری علمی و اجرایی ایشان در این عرصه، بخشی از فعالان حوزه #علوم‌_انسانی_اسلامی را به واکنش‌های انتقادی واداشته و دلایل مختلفی بر این تغییر مواضع ایشان، از کم دانشی گرفته تا تاثیر تحولات سیاسی و حتی تنش ها و اختلافات داخلی و … برشمرده اند.
در این مورد چند نکته را باید دقت کرد:
۱- ادبیات علوم انسانی اسلامی و #علم_دینی سابقه ای بالاتر از نظام جمهوری اسلامی دارد و محدود به صاحبنظران ایرانی هم نیست و روز به روز هم بر غنای آن افزوده می‌شود. فلذا با تغییرات نظری یک نفر مورد خدشه قرار نمی‌گیرد.
۲- تحولات فکری و پارادایمی پژوهشگران امری عادی در ساحت اندیشه است و حتما هم منشا معرفتی صرف ندارد و عوامل غیرمعرفتی هم در این تحولات نقش دارند. مهم اینست که فرد چقدر می‌تواند روایت موجهی از این تغییر پارادایم ارایه دهد. از این رو: اولا نباید کسی را به دلیل تغییرات نظری مواخذه کرد؛ ثانیا باید به گفتگو و نقد نظریات جدید و مهم‌تر از آن، فهم و نقد استدلال های توجیه گر این تغییرات پرداخت؛ ثالثا عوامل غیرمعرفتی این تغییرات نظری را واکاوی و افشا کرد.
۳- در فضای آکادمیک ایران خیل زیادی از استادان و پژوهشگران متعلق به پارادایم #علم_مدرن ، حضور دارند که فضای تعامل علمی و نقد روشمند دوستانه و محترمانه بین ایشان و پارادایم علوم انسانی اسلامی در جریان است… جناب دکتر غلامی حداکثر از پارادایم علم اسلامی به پارادایم علم مدرن سوق یافته فلذا همچنان محترم است و طبعا حسب وسع علمی می‌تواند مورد گفتگو و نقد قرار گیرد.
در کل هم حواسمان باشد که بخشی از راه علوم انسانی اسلامی از شناخت و نقد روشمند علم مدرن می‌گذرد.

عزیز نجف‌پور آقابیگلو