دفاع ملی12 روزه، صرفا نتیجه گفتمان مقاومت بود
دکترین “مصالحه با غرب“، هیچ نقشی در این پیروزی ملی نداشت.
آرایش مدیریت کلان کشور باید بر اساس گفتمان مقاومت بازتنظیم شود.
برای تحلیل جنگ تحمیلی دوازده روزه و مقاومت ملی مردم ایران، باید بستری که این جنگ و مقاومت در آن رخ داده را واکاوی کرد. در چند سال گذشته جامعه ایران شاهد چند موج از سنگینترین حملات جنگ شناختی و رسانه ای بوده است و این در کنار تشدید تحریمها و افزایش فشارهای اقتصادی به مردم، بستر نارضایتی و واگرایی و تعارض بخشی از مردم با نظام سیاسی شده بود.
در همین روند، بخش قابل توجهی از جامعه و نخبگان هم، بدون اینکه مخالفتی با هویت اسلامی و نظام و انقلاب داشته باشند، امید داشتند که اولا میتوان با غرب مصالحه کرد و متعاقب این مصالحه گشایش هایی در وضعیت زندگی مردم ایجاد خواهد شد. در یکی دو دهه گذشته، دکترین گفتگو و مصالحه با غرب، یکی از لوکوموتیوهای تعیین کننده سیاست داخلی ایران بوده و هست. دور جدید مذاکرات هم علیرغم تجربه تلخ برجام و عهدشکنی و تفرعن نظام سلطه، ناشی از همین گرایش گفتمانی بود.
رهبری در عین اینکه چند ماه قبل به دلیل تجربیات کشور، مذاکرات را غیرشرافتمندانه خوانده بود ولی در احترام به نگاه و مطالبه بخشی از جامعه که بعد از دولت شهید رییسی، توفیق سیاسی هم یافته بودند، مجوز شکل خاصی از مذاکره را دادند… مذاکره غیرمستقیم.
البته توده جامعه هم بر روند مذاکرات اخیر و گشایش قریب الوقوع اوضاع، امیدوار بود و با نگاهی خوشبینانه و البته شکاک روند مذاکرات را پیگیری میکرد ولی در همین اثنا، یک شوک جدی به جامعه ایرانی وارد شد. دیپلماتهای کشور پشت میز مذاکره بودند که نظام سلطه با برنامهای از پیش حساب شده حملهای جامع و سهمگین را شروع کرد و تمام تحلیل ها و محاسبات این بخش از جامعه که به دنبال دکترین گفتگو و مصالحه با غرب بودند، به هم ریخت و یک شبه تمام ارزشهای حقوق بشری، گفتگو، عقلانیت، توسعه، جریان آزاد اطلاعات و رسانه های آزاد و… به محاق رفت و دانشمندان در کنار سرداران به همراه خانوادهشان ترور شدند و مردم عادی و زن و کودک به حاک و خون کشیده شدند و رکن چهارم دموکراسی مهبط ستون پنجم ارتش آمریکا شد و فضای مجازی که برندی از آزادی بدون مرز یافته بود، به مثابه بستر و ابزار اشراف و جاسوسی و عملیات دشمن نمود یافت و مجددا این خوره به جان غرب اعتمادان افتاد که که گویا واقعا امضای کری هیچ تضمینی نمی آورد.
شوکی که از این اتفاق به جامعه ایرانی وارد شد بعد از مشاهده بازسازماندهی سریعی که نظام جمهوری اسلامی به آرایش دفاعی خود داد و در کمتر از 24ساعت آماده مقابله شد و به سرعت ضرباتی سنگین و فوق تصور به گماشته نظام سلطه در منطقه وارد کرد، باعث همراهی جدی توده های مردم با نظام در جهت دفاع از کشور و مقابله با نظام سلطه گردید و آنی شد که دیدیم.
در اینجا شوک دوم به نخبگان غربگرا و غرب اعتماد وارد شد چرا که تمام تصویر روشنی که از دنیای مدرن ارائه کرده بودند نقش بر زمین شد و از سوی دیگر بخشی از جامعه که در تکاپوی مصالحه با غرب، با نظام جمهوری اسلامی دچار تقابل شده بودند، چرخشی کامل کرده و به حمایت و همراهی با نظام پرداختند و همین باعث بنبست تحلیلی و حیرت جریان غربگرا گردید… بنبست و حیرتی واقعی!. این وضعیت یکی دو هفته ای طول کشید ولی به مرور کم کم روایتهای متکثر از رخداد 12روزه شروع شد و الان دو روایت از این رخداد بزرگ ملی وجود دارد:
جریان غربگرا و غرب اعتماد معتقد است همبستگی و اتحاد ملی کشور به دلیل مواضع سکولار نظام و احترام به حقوق جریانهای فرهنگی مختلف بوده است و متعاقبا توصیه میکند اگر به دنبال تداوم این همبستگی هستید باید مواضع سکولار نظام در تمام حوزه های حکمرانی عملیاتی شود و مهمتر اینکه در سیاست خارجی هم دیگر شعارهای انقلابی و به اصطلاح “امتی” کنار گذاشته شود و صرفا به منافع ملی تمرکز گردد.
ولی جریان انقلاب روایت دیگری از موضوع دارد و مدعی است همبستگی و اتحاد ملی به دلیل آشکار شدن صحت مواضع جریان انقلاب و بنبست تحلیلی و گفتمانی جریان سکولار در اعتماد و مصالحه با غرب است و متعاقبا برای تداوم این اقتدار و همبستگی ملی، لازم است گفتمان مقاومت در تمام حوزه های حکمرانی تسری یابد و در اجرای سیاستها و اقدامات انقلابی مماشات نشود.
در حالی که این جنگ تحمیلی 12روزه بطلان رویکرد غرب اعتمادی و حتی غربگرایی را نشان داد و بخش مهمی از مردمی که به غرب اعتماد داشتند و مصالحه با غرب را ممکن و ضروری دانسته و از این رو منتقد جدی سیاست های جمهوری اسلامی بودند، عملا حفظ منافع ملی را در گرو گفتمان مقاومت یافتند.
ولی در حال حاضر، جریان انقلاب اسلامی در تبیین ابعاد جنگ تحمیلی 12روزه و حماسه دفاع ملی مردم ایران، دچار ضعف و تشتت و تعارف است و اگر به سرعت در تبیین صحیح این رخداد بزرگ فعال نشود فرصت بزرگی را از دست خواهد داد و از سوی دیگر در معرض تهدیدی عمیق از حیث شناختی و هویتی قرار خواهد گرفت. جریان انقلاب برای تبیین دفاع ملی 12روزه و فرصت سازی از این رخداد، موارد ذیل را میتواند در پیش بگیرد:
- افشای سراب بودگی دکترین مصالحه با غرب و نشان دادن بنبست دکترین غرب گرایی و غرب اعتمادی و نشان دادن اینکه هرگونه گشایش ملی صرفا متکی بر عزم و تلاش ملی است و لزوما به واسطه گفتگو و مصالحه با غرب حاصل نمی شود.
- تبیین و ترویج این تصویر که با اضمحلال اسراییل و اخراج آمریکا از منطقه گشایش عمومی در جامعه ایرانی اعم از اجتماعی و روانی و اقتصادی رخ خواهد داد.
- تبیین دکترین مقاومت با قرائت غیرلیبرالی و اتخاذ رویکرد تبیینی و تربیتی در قبال توده مردم
- تبیین کارکرد واقعی جریان نفوذ در ناکارآمدیهای حاکمیت و پخش برخی اعترافات نفوذی های مهم
- گفتگو با افراد منصف و باشرف گفتمان غربگرا و غرب اعتماد با موضوع ارزیابی مواضع غرب و سراب مصالحه و گشایش بعد از مصالحه
- گفتگو با نخبگان جوامع غربی در تبیین نظام سلطه و جایگاه محور مقاومت
- اهتمام و مطالبه پیشرفت و کارآمدی و سلامت و اقتدار و قوت ملی در ذیل گفتمان مقاومت و عدم تساهل در برابر ناکارآمدی ها وناشایسته سالاریها و همچنین عدم تعارف در برابر انحرافات دکترینال و سیاستی در پیشرفت اسلامی-ایرانی… مثلا اگر کشور نیازمند شبکه ملی اطلاعات و یا مثلا سیستم عامل بومی است به سرعت باید اقدام شود و هیچگونه سستی و غفلتی پذیرفته نیست.
- تبیین مخالفت نظام سلطه با پیشرفت کشور و نشان دادن اینکه جلوگیری از ترقی ایران هدف و علت اصلی حمله بوده است
عزیز نجف پور آقابیگلو