از: ما کارشناسان فضای مجازی به: سیاسیونی شبیه محمد مهاجری که به راست می زنند و به چپ می پیچند!

اول: تنزل صداوسیما در حد یک رقیب شبکه نمایش خانگی و متعاقبا توهم امکان قدرتمندتر شدن آن شبکه از صداوسیما و در نهایت جمعبندی اینکه صداوسیما کمر قتل شبکه نمایش خانگی را خواهد بست صرفا از یک ذهن معذّب از #تنظیمگری برمیخیزد. #حکمرانی_هراسی بیماری اخیر برخی سیاسیون منتقد حاکمیت است. برخی در این باب از #تعارض_منافع حرف میزنند. در حالی که این بیشتر، دلالت دادن الگوی نظام لیبرال-سرمایه داری به جمهوری اسلامی است. در اصل 44 قانون اساسی صراحتا گفته شده: «بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر… رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن… به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است». البته بعدا در ابلاغیه رهبری در باب سیاستهای کلی اصل 44 به بخش تعاونی و خصوصی اجازه داده میشود که در بسیاری از این موارد (از جمله مخابرات) مشارکت کنند و البته با این قید: « سهم بهینه بخشهای دولتی و غیردولتی در فعالیتهای صدر اصل ۴۴، باتوجه به حفظ حاکمیت دولت و استقلال کشور و عدالت اجتماعی و رشد و توسعه اقتصادی، طبق قانون تعیین میشود». معنی سیاستهای کلی اصل 44 به معنای مشارکت دادن بخش غیردولتی با سهمی مشخص، البته با قید حفط حاکمیت دولت و استقلال کشور است نه واگذاری کل موارد صدر اصل44… مهم تر اینکه صدا و سیما از موارد سیاستهای فوق استثنا شده و همچنان غیرقابل واگذاری به بخش غیردولتی است. VOD ها به عنوان پدیده¬ای جدید که یک پای در مخابرات دارد و یک پای در سینما و تلوزیون اگر مشمول سیاستهای اصل 44 بدانیم در جداکثری ترین حالت بخشی از مالکیت و مدیریت آن میتواند به بخش غیردولتی واگذار شود نه همه آن… یعنی اینکه صدا و سیما و سایر دستگاهها متولی ارائه خدمات و محتوا هستند و البته میتوانند طبق قانون بخش خصوصی را هم در این مهم مشارکت دهند و البته رفتار ایشان را هم تنظیم کنند. با این توضیحات طبعا اشکال تعارض منافع اشکالی ناوارد است.
دوم: تعبیر “گنده گی صداوسیما” و “ناتوانی در جمع کردن خودش” و متعاقبا “عجز از نظارت بر شبکه نمایش خانگی” هم شاهدی بر همان ذهن معذّب از تنظیمگری و بیماری حکمرانی هراسی است. البته اگر بنا بر نقد کارآمدی باشد طبعا صداوسیما به نسبت بقیه سازمانها و وزارتخانه ها وضعیت بدتری ندارد و اگر کارآمدی حداکثری شرط لازم تنظیمگری باشد در اینصورت مجموعه ای نخواهد ماند تا وظیفه تنظیم گری شبکه نمایش خانگی را بدو بسپاریم… البته اگر اراده ای بر تنظیم گری و اعمال حاکمیت باشد!
سوم: صوت و تصویر فراگیر که عموما در بستر VOD ها منتشر می¬شود یکی از حوزه های فضای مجازی است و از آن حیث که فراگیر است در حوزه صداوسیما قرار دارد و طبعا این سازمان از حیث “اشراف کامل و سواد کافی و توان نظارت بر محتوای نمایش خانگی” (VOD) در عین حال که از نقطه مطلوب فرسنگ¬ها فاصله دارد ولی مناسبترین مجموعه برای انجام این مهم در بین دستگاههای کشور است.
چهارم: سازمان صداوسیما علیرغم مشکلات بزرگی که دارد، کارهای بزرگتری انجام داده و توفیقات بیشتری داشته است و طبعا تا زمانی که BBC به عنوان بنگاه خبرپراکنی بریتانیا فعالیت کرده و به نفع شبکه های پخش خانگی مصادره نشده است، صحبت از تعطیلی صداوسیمای ایران در خوشبینانه ترین حالت ناشی از همان بیسوادی است. اینکه مشکلات سیاستی و ساختاری و نیروی انسانی سازمان صداوسیما چرا برطرف نشده و بعضا بیشتر هم شده، سوال زودهنگامی از مدیریت دوساله جدید سازمان است و بهتر است مسوولان قبلی که عموما از جنس همین به اصطلاح #اصولگرایان_دونبش بودند پاسخگو باشند.
پنجم: در باب پیشنهاد تاسیس یک شبکه نمایش خانگی بنام جبلی_جلیلی_نت هم طبعا تجربه زیسته آقایان در تاسیس پیام رسان جهرمی-آشنا-واعظی-روحانی-گرام (مشهور به تلگرام) کم تاثیر نبوده است… کل بازیِ توسعه بدون مجوز و غیرروشمند تلگرام(همان جهرمی-آشنا-واعظی-روحانی-گرام) در جامعه ایرانی، با هدف ایجاد بدیلی برای رسانه ملی بدون امکان نظارت توسط حاکمیت، و برای تضعیف صداوسیما بوده است و الان فاز دومِ تضعیف صداوسیما و البته کشور، معطل کردن نظارت و تنظیم گری صداوسیما بر صورت و تصویر فراگیر و VOD هاست.
ششم: بنده تحلیل دقیقی از عملکرد مدیریت جدید صداوسیما ندارم ولی همینکه برای ایفای نقش تنظیمگری صوت و تصویر فراگیر سماجت می¬ورزد و دادِ جریانهای قبیله نگر و وابسته گرا را در می آورد نشان از درستی مسیرش است.

عزیز نجف پور آقابیگلو